حیوانات در صنعت سرگرمی و نمایش
فصل پنجم کتاب راهنمای «انجمن جهانی حمایت از حیوانات» به حیوانات در صنعت سرگرمی و نمایش اختصاص دارد که در چهار بخش در این تارنما عرضه می شود.
بخش اول
مقدمه
استفاده از حيوانات در تفريح و نمايش، هم برای رفاه آنها مشکلات جدی ایجاد می کند و هم این که گاهی اوقات، در حفاظت از گونه هاى خاص مشکل ساز است. صنعت استفاده از حيوانات در تفريح و نمايش، طیف گسترده ای از استفاده های ممکن از حیوانات را در بر می گیرد؛ همانگونه كه در این فصل طیف وسیعی از موضوعات مشاهده می شود. در واقع شايد اين متنوع ترین حوزۀ سوء استفاده از حيوانات باشد و شايد هم غيرقابل توجيه ترين آنها. مشكلات رفاهى زيادى براى حيواناتى كه در برنامه هاى تفریحی شركت داده مى شوند، وجود دارند كه فرم هاى افراطى آن باعث رنج فراوان و مرگ بسيارى از حيوانات مى شود.
علاوه بر پیامدهای رفاهى براى حيوانات درگير در مراكز تفريحى، استفاده كردن از آنها براى نمايش و تفريح از نظرفکری اين مفهوم را القا مى كند كه حيوانات براى سرگرمى و بهره بردارى ما خلق شده اند. اين نوع برداشت نه تنها ارزش حيوانات را تنزل می دهد بلكه جامعه بشرى را هم نسبت به اعمال ظالمانه، بى تفاوت مى سازد.
«حيوانات وحشى هرگز دیگران را براى ورزش نمى كُشند. تنها بشر است كه شکنجه و كشتن مخلوقات دیگر، به خودى خود برايش سرگرم كننده است.» جيمز آنتونى فرود، اُشنا، 1886
انواع «تفريح و نمايش»
الف: باغ وحش ها و جايگاه هاى حركات نمايشى دلفين ها
مفهوم باغ وحش، از دامگاه های باستانی شاهان و امپراطوران ريشه گرفت و درقرن نوزدهم به مجموعه هاى ويكتوريايى تبدیل شد. حيوانات تا حد زيادى به عنوان نماد ثروت وقدرت نگهدارى مى شدند یا به عنوان عجایب به نمایش در می آمدند. حيوانات شىء تلقّى مى شدند و به نيازهاى آنان كمتر توجه مى شد. در قفس هايى كوچك و عارى از هرگونه امکانات زندانى مى شدند و دائم در معرض تماشاى بازدیدكنندگان بودند. قفس آنها هيچ شباهتى با زيستگاه طبيعى شان نداشت.
نگهداشتن حيوانات در اسارت مانع آزادى حركت و معاشرت آنها با يكديگر مى شود كه براى حيوانات اجتماعى بسيار مهم است و الگوى بسيارى از رفتارهاى طبيعى آنها را بر هم مى زند و حداقلش اين است كه آنها را بى حوصله مى كند و در بدترين شرايط آنها را به روان پریشی مبتلا مى سازد. معنای اسارت يك عمر زندگى كردن در فضايى محدود، با مجالى اندك براى شكار كردن و رفتارهاى جنسى طبيعى است. با آنكه حيوانات زندانی در مقابل شكار شدن و بعضى از سختی های محيط محافظت مى شوند، اما خیلی ها معتقدند كه اين اتفاقات خطرهايى طبيعى هستند كه حيوانات به وسيلۀ تكامل، در مقابل آن مجهز شده اند.
عليرغم ادعاى باغ وحش ها، تنها تعداد كمى از آنها مطالعات علمى پایدار كرده اند و تازه اين مطالعات بيشتر در جهت كاستن از مشكلات جسمى و روحى ناشی از اسارت در باغ وحش است. كاربرد چنين تحقيقاتى براى حيوانات در محيطى طبيعى شان بسيار محدود و يا ناممكن است.
باغ وحش ها اغلب وجود خود را براى حفظ گونه هاى جانورى توجيه مى كنند. اگرچه از بين تقريباً 10000 باغ وحش در سراسر دنيا، تعدادى كمتر از 500 باغ وحش، حيوانات خود را در یک بانک اطلاعاتی بین المللی گونه ها ثبت می کنند. تخمين زده مى شود در این باغ وحش ها تنها بين پنج تا ده درصد از فضا، به گونه هاى در معرض خطر اختصاص داده شده باشد. بيشتر حيوانات باغ وحش مثل شيرهاى آفريقايى، فيل ها و زرافه ها، جزء گونه هاى در معرض خطر نيستند و صرفاً براى نمايش به باغ وحش آورده شده اند. حدود 6000 گونه، در معرض خطر يا در شرف نابودى هستند. ولی با اين وجود، تعداد معدودی از آنها در برنامه هاى پرورش در اسارت قرار دارند و فقط حدود بيست گونه جانورى واقعاً به محيط زيست بازگردانده شده اند كه این کار موفقيت چندانى هم نداشته است.
جايگاه هاى حركات نمايشى دلفين ها مكان هايى هستند كه دلفين ها و نهنگ ها در آنجا زندانى هستند و معمولاً تعليماتى به آنها داده مى شود تا براى تماشاگران نمايش هايى را اجرا كنند. اين كار مشکلات رفاهى بسيارى براى اين حيوانات دربر دارد.
روش هايى كه براى گرفتن آنها از طبيعت به كار مى رود (توراندازى و كشاندن آنها به سمت تور یا ساحل) احتمالاً براى حيوانات بسيار پراسترس می باشد. در ضمن خطر جراحت و مرگ برای تعدادى از آنها كه موفق به فرار مى گردند، وجود دارد. ميزان مرگ و مير در بين آنهايى كه اسير مى شوند بالاتر بوده و طول عمر آنهايى كه زنده مى مانند بسيار پايين است.
سازمان بازرسى باغ وحش ها
سازمان بازرسى باغ وحش ها در سال 1984 به وسيله دو هنرپيشه به نام هاى ويرجينيا مك كنا و بيل تراورس و پسرشان ويل تراورس تأسيس شد. از آن سال به بعد، اين سازمان در حال مبارزه عليه باغ وحش هاى سنتى و ساير شكل هاى غيرقابل توجيه زندانى كردن حيوانات وحشى بوده است مانند: حيواناتى كه براى عكسبردارى در تبليغات مورد استفاده قرار مى گيرند و سيرك ها و نمايش هاى دريايى «با آنها شنا كنيد».
بررسی باغ وحش های اروپایی (EC 1988) اولين مميزى اين سازمان از صنعت باغ وحش بود كه از نظر خيلى ها نقطۀ عطفى در اين زمينه تلقى مى شود. با مأموريتى كه كميسيون اروپا از طريق «گروه رفاه حيوانات اروپا» و «یوروگروپ» به عهدۀ سازمان بازرسى باغ وحش ها گذاشت، اين سازمان موفق شد 1007 باغ وحش در اروپا كشف كند. تخمین های قبلى توسط صنعت باغ وحش اروپا در كل فقط 350 مورد بود. اعتقاد بر اين است كه اين رقم در سال هاى اخير به 5000 رسيده باشد. فعاليت اين سازمان از سال 1984 باعث شد وضعيت وحشتناك باغ وحش هاى زاغه مانند اروپا كه درد و رنج طاقت فرسایى را بر حيوانات تحميل مى كنند، آشكار شود.
در سال 1998 شوراى وزيران محيط زيست اتحاديۀ اروپا با تهیۀ دستورالعمل باغ وحش هاى اروپا موافقت كرد که هدفش تأمین رفاه حيوانات و تقويت نقش باغ وحش ها در حفظ محيط زيست بود. در آوريل سال 2002 همۀ كشورهاى عضو از طرف كميسيون اروپا ملزم به قبول اين دستورالعمل و تهيۀ پيش نويس قوانين مربوط به صدور مجوّز براى باغ وحش هاى ملّى خود و بازرسى از اين باغ وحش ها شدند. به هرحال 10 عضو از 15 عضو آن زمانِ اتحاديۀ اروپا نتوانستند در موعد مقرر اين كار را به انجام برسانند و هر يك، درخواستی رسمى از كميسيون دريافت كردند كه آنها را ملزم به رعايت الزامات اين دستورالعمل مى كرد.
جالب اين كه حتى صنعت باغ وحش بريتانيا هم تصديق مى كند كه سازمان هایی مثل بازرسى باغ وحش ها «باغ وحش هاى بريتانيا را وادار به تغيير كردند». (سيمون تنگ، 2001، مدير باغ وحش پينتون)
ب: سيرك ها
سيرك ها حيوانات را گاه تا 23 ساعت در شبانه روز درون قفس هاى كوچك زندانى مى كنند. بعضى اوقات علاوه بر زندانى شدن با زنجير هم بسته مى شوند. حيوانات آزاد نيستند به نحو طبيعى رفتار كنند. همچنين زندگى كردن در حال سفر و در جاده ها، وقتى كه سيرك براى نمايش به نقاط مختلف سفر مى كند، به معنای حمل و نقل مکرر اين حيوانات درون قفس هاى تنگ است.
با آن كه مروجان سيرك ادعا مى كنند كه مربيان سيرك براى تربيت حيوانات تنها از روش هاى تشویقی(پاداش دادن) استفاده مى كنند، تحقيقات بازرسان حمايت از حيوانات تصاوير متفاوتى را نشان مى دهند. مربيان سيرك هنوز هم از روش هاي توأم با ترس، اطاعت، محروميت و تنبيه بدنى استفاده مى كنند. اين روش ها شامل: كتك و شلاق زدن حيوانات و محروم كردن آنها از غذاست. گاهی مربيان فيل ها را با قلاب هاى تيزى مى زنند كه مى تواند منجر به آسیب های جسمانى گردد و برای سلطه داشتن بر حیوان، به روش هاى وحشيانه متوسل می شوند. ولی حيوانات وحشى هميشه طبق غريزۀ خود عمل مى كنند و غيرقابل پيش بينى هستند. هرگز نمى شود در طول تعليم مطمئن شد كه آنها کاملاً تحت فرمان یا مدیریت ما هستند.
در ايالات متحدۀ آمريكا بسيارى از حيوانات سیرک، به طور فصلى از دلال ها اجاره مى شوند. پیرو این قراردادهای فصلی، حيوانات از سيركى به سيرك ديگر منتقل مى شوند. بسيارى از سيرك ها به خودشان زحمت نمى دهند كه براى حيوانات خدمات دامپزشکی منظم و مناسب ترتیب دهند. حيواناتى كه مطيع نيستند يا پيرتر از آن هستند كه به درد نمايش بخورند به باغ وحش ها، باغ وحش هاى كنار جاده اى، آزمايشگاه هاى تحقيقاتى يا اشخاص عادی فروخته یا داده مى شوند؛ گزينه هايى كه كمتر احتمال دارد كيفيت زندگيشان بهتر شود.
همانند باغ وحش ها، سيرك ها هم یک پيام آموزشى منفى دارند. تماشاى حيوانات وحشى كه ترفندهایي غير طبيعى در بيرون از زيستگاه طبيعی شان به نمایش می گذارند، به كودكان چيزى درباره حيوانات نمى آموزد.
با نمايش كاريكاتورگونۀ خرس هاى سه چرخه سوار و فيل هايى كه دامن باله به تن دارند، سيرك ها به جاى آن كه نشان دهند حيوانات موجوداتى ذاتاً با ارزش هستند و طبيعت و رفتارهاى خاص خودشان را دارند، حيوانات را طورى معرفی می کنند كه گويى صرفاً براى سرگرمى ما خلق شده اند.
ج: شكار كردن
حيوانات مختلفى براى تفريح و سرگرمى شكار مى شوند كه معمولاً شامل: آهوها، روباه ها، خرگوش هاى صحرايى، مينك ها و گرازهاى وحشى مى شود. در بعضى از كشورها، حيوانات وحشى و بومى ديگرى نيز، من جمله گونه های در معرض خطر شكار مى شوند. سافاری های شكار بسيار متداول گشته و توریست های پولدار به مقصدهاى عجیب غريب سفر مى كنند تا حيوانات وحشى و پستانداران دريايى (از جمله كوسه و ساير ماهى هاى بزرگ) را شكار كنند.
بعضى از طرفداران شكار در توجیه کار خود مدعی هستند: آنها حيواناتى را شكار مى كنند كه بايد تعدادشان تحت كنترل باشد. حتى اگر موضوع اين باشد راه هاى اخلاقی تر و مؤثرترى براى كنترل كردن وجود دارد كه از جمله مى توان شلیک به وسيله تيراندازان ماهر را نام برد.
شكار كردن با سگ در چند كشور انجام مى شود. اين نوع شكار بخصوص، ورزشی بیرحمانه است. سگ هاى شكارى برای استقامت پرورش داده مى شوند تا ورزش تعقيب و گریز را طولانى تر کنند. روباه يا ساير حيواناتى كه طعمه قرار مى گيرند، مجبور مى شوند كه تا دورترين جا و با آخرين سرعتى كه مى توانند بدوند؛ تا جايى كه ديگر از رمق مى افتند و سگ هاى شكارى آنها را مى گيرند و مى كشند. شكارچيان مدعى هستند كه روباه بلافاصله كشته مى شود اما شواهد بارها و بارها نشان داده اند كه روباه احتمالاً زنده زنده، تكه پاره مى شود. اين شكار، هر ساله تنها در انگلستان مى تواند موجب كشته شدن 20000 روباه و توله هايشان بشود؛ اگر چه شكار كردن با سگ سرانجام از سال 2005 در انگلستان و ويلز ممنوع شد. به جاى اين ورزش خونين غیرضروری مى توان از جايگزين هايى مانند تعقيب بوى شكاراستفاده کرد كه در آلمان عرضه مى شود و حيوانات طعمه در آن مشاركت ندارند.(drag hunting: در اين نوع شكار، سگ هاى شكارى بوى تكه اى گوشت يا چيزى كه بوى طعمه را دارد و توسط يك داوطلب كيلومترها روى زمين كشيده شده است را، تعقيب مى كنند.)
شكار حيوانات محصور: ظالمانه تر از شكار معمولى، شكار حيوانات محصور و زندانى برای كسب افتخار است. اين حيوانات گاهى پستانداران كمياب اهلی هستند كه به وسيله باغ وحش ها به اين شكارگاه هاى خصوصى فروخته شده اند. اين حيوانات نمی دانند که باید از دست انسان ها فرار کنند. بعضى از آنها حيوانات وحشى پرورش يافته در اسارتند و يا حيواناتى هستند كه براى كاربردهاى خاصى پرورش يافته اند. بسيارى از گروه هاى حامى شكار، اين نوع شكار را به دليل ناجوانمردانه بودنش مردود مى شمارند و آن را فاقد روحيه ورزشكارى مى دانند. در اين مراكز، شكار براى مشتريان تضمين شده است (و به همين دليل عده اى با قابليت و تجربۀ بسيار كم در شكار، از اين فرصت استفاده مى كنند كه نتيجه اش زخمى كردن و صدمه زدن به حيوانى است كه قصد كشتنش را دارند). چندین ایالت در آمریکا شكار حيوانات محصور را ممنوع كرده اند اما اين كار در حال گسترش است و در جنوب آفريقا هم انجام مى شود.
برای اطلاعات بیشترراجع به شکار، فصل حیوانات وحشی را ببینید.
شكاركردن ورزش نيست. در ورزش، هر دو طرف بايد بدانند كه داخل اين بازى هستند. پل رودريگز
د: طعمه قرار دادن خرس ها
برای این کارخرس ها را می بندند و سگ هاى پيتبول تریر که برای همین کار آموزش مخصوص دیده اند را به جانشان می اندازند. خرس ها معمولاً خرس هاى سياه آسيايى هستند كه دندان ها و ناخن هايشان كشيده شده و خیلی قدرت دفاع از خود را ندارند. تماشاگران روى نتيجۀ مسابقه شرط بندى مى كنند. نتیجۀ اين دوئل جراحات وحشتناک برای هر دو طرف سگ ها و خرس هاست و معمولاً خرس را مجبور مى كنند طی یک مسابقه چندين دوئل را تحمل كند.
نگرانى هاى رفاهى زيادى در مورد طعمه قرار دادن خرس ها وجود دارد از جمله: شکار غيرقانونى توله خرس ها از طبيعت، صدمات جدى اى كه در اثر بستن خرس با استفاده از بينى اش به او وارد مى شود، عدم درمان دامپزشكى پس از مجروح شدن در دوئل، رژیم غذایی نامناسب، نگه داشته شدن با يك افسار كوتاه و بيشتر وقت ها زنجير شدن ـ حتى وقتى كه در حال دوئل نيستند.
اين كار كه زمانى در سراسر اروپا رايج بود، حالا فقط در مناطق روستايى پاكستان انجام مى شود. اين امر در پاكستان غيرقانونى است (طبق قانون جلوگيرى از ظلم به حيوانات سال 1890) اما در تحقيقات اولیۀ WSPA در سال 1993 شواهدی یافت شد كه طی80 مسابقه حدود 300 خرس به عنوان طعمه قرار گرفته اند. اين تحقيقات، هویت شبكه اى از شكارچيان، دلالان حيوانات وحشى، كولى هاى صاحب خرس و صاحبان زمين، كه سبب رونق اين كار شده بودند را برملا كرد. WSPA در مذاكره با دولت و اقدام عليه اين وقايع غیرقانونی، نقش مؤثرى داشته است.
WSPA از نزديك به كنترل وضعيت در پاكستان ادامه مى دهد تا در آینده از ادامه اين كار غیرقانونی جلوگيرى كند و با آن كه زجر دادن خرس ها هنوز هم اتفاق مى افتد، اما خیلی کمتر شده است.
هـ : رقصاندن خرس ها
بريتانيا در سال 1911 رقصاندن خرس ها را ممنوع كرد. اما اين كار هنوز هم در بسيارى از نقاط دنيا مخصوصاً در اروپاى شرقى، هند و پاكستان ادامه دارد.
در رابطه با رقصاندن خرس ها نگرانى هاى رفاهى بسيارى وجود دارد. توله خرس ها از طبيعت صيد مى شوند و با به كارگيرى روش هاى غيرانسانى به آنها آموخته مى شود كه چطور روى پاهاى عقب خود بايستند و با صدور فرمان برقصند. خرس ها از جراحات سنگينى كه استفاده از طناب و زنجير بر بينى، گونه ها و پوزۀ آنها وارد مى سازد و همچنین از کشیده شدن دندان هایشان عذاب می کشند. رژیم غذايی شان آنچنان بد است كه اغلب در اثر نرسيدن مواد معدنى و ويتامين هاى لازم بيمار و يا كور مى شوند. خرس ها را با زنجير يا طناب هاى بسيار كوتاه مى بندند و حتى زمانى كه در حال اجراى برنامه نيستند زنجير مى كنند.
در سال 1992 WSPA «کمپین آزادی» را راه انداخت. کمپینی جهانی براى خرس ها تا بدبختى، عذاب و سوءاستفاده از آنها را به مردم نشان دهد. از جمله گرفتن توله خرس ها از طبيعت به صورت غیرقانونی و به اجبار «رقصيدن» و ژست گرفتن براى گردشگران. WSPA در يونان و تركيه کمپین های موفقيت آميزى براى پايان دادن به رقص خرس ها برگزار کرد و به اين كار در هند و پاكستان ادامه مى دهد.
و: گاوبازى
هر ساله، تقريباً 1000 نمايش گاوبازى در اسپانيا اتفاق مى افتد كه در آن تقريباً 5000 گاو كشته مى شوند.
گاوبازى يكى از افراطی ترین مثال هاى شكنجه و مرگ حيوانات است كه صرفاً براى سرگرمى انسان صورت مى پذيرد. گاو، چه در حين بازى و چه قبل از آن در معرض شديدترين دردها و ناراحتى هاى غيرضرورى قرار مى گيرد. زخم هايى كه قبل از شروع مراسم و براى آماده كردن گاو براى جنگ در بدن او ايجاد مى شود و استفاده از پيكا و باندريلا (نیزه هاى دستى تزئين شده با پرچم هاى سنگين و رنگ هاى روشن) در محوطۀ گاوبازى، همه براى تحريك گاو و به وجود آوردن «صحنه هاى تماشايى تر» و حفظ ميزان تهاجم گاو براى طولانى تر كردن نمايش است.
نیزه ها معمولاً محكم در پشت گاو جا مى گيرند و باعث خونريزى بيشتر و بازتر شدن زخم مى شوند. زمانى كه گاو به علت زخم هاى متعدد، از دست دادن خون زياد و درد طاقت فرسا از پا مى افتد، گاوباز وارد زمين مى شود. درطول كشتن، با استفاده از شمشيرهاى بلندى كه زیاد قابل اعتماد نيستند و در كشتارگاه هاى كنترل شده اجازۀ استفاده از آن داده نمى شود، قلب را سوراخ می کنند. يك دستيار كه پانتیلرو ناميده مى شود با استفاده از خنجر كوتاه و پهنى كه به آن پانتيلا گفته مى شود، نخاع گاو از پا افتاده را قطع مى كند. سرانجام گوش ها و دمش با چاقو بريده مى شوند تا به نشانه افتخار به گاوباز داده شوند. و غالباً گاو هنوز زنده را، با طنابى كه به شاخ هايش بسته مى شود به خارج از محوطه گاوبازى مى كشند.
گاوبازى ورزش منصفانه اى نيست. تخمین زده می شود طى دهه گذشته، بيش از 33000 گاو در گاوبازى هاى رسمى فرانسه و اسپانيا سلاخی شده اند. و در مقايسه، طى اين مدت تنها يك گاوباز كشته شده است.
گاوها تنها قربانيان اين ورزش خونين نيستند. اسب ها هم، در میدان گاوبازی، جايى كه از روى اسب به گاوها چاقو زده مى شود، مورد شديدترين عذاب ها قرار مى گيرند. زیرا از بوی گاو نر می ترسند و باید بالاجبار داخل ميدان گاوبازى شوند. چشمان اسب ها را مى بندند و توى گوششان پارچه مى چپانند. با وجود پوشش ضخيمى كه به تن آنها مى كنند، آنها غالباً زخمى مى شوند و خون ريزى مى كنند.
اسپانيا تنها كشورى نيست كه گاوبازى در آن اتفاق مى افتد، اين كار در كشورهايى از قبيل: فرانسه، پرتغال، مكزيك، كلمبيا، ونزوئلا، پرو، گواتمالا و پاناما هم صورت مى پذيرد.
,(Asociacion Para la Defensa De los Derechos Del Animal (ADDA
يكى از انجمن هاى اسپانیایی عضو WSPA در كاتالونياى بارسلون است كه روى موضوعات مختلفى از جمله: صيد نهنگ، حيوانات رها شده و گاوبازى فعاليت دارد.
WSPA سال های زیادی از فعاليت هاى ADDA براى ممنوع ساختن گاوبازی در منطقه كاتالونيا حمايت كرده است. روش هاى مبارزه شامل موارد زير بوده است:
تهيۀ طومار و جمع كردن امضاى حاميان در اسپانيا و سراسر دنيا، مذاكره با نمايندگان پارلمان ها و شوراها، برپایی تظاهرات وسيع، ايجاد غرفه هاى نمايشى، تبليغ در روزنامه ها، مصاحبه هاى مطبوعاتى، شركت در مناظره ها، فرستادن فيلم هاى كوتاه از مراسم گاوبازى براى همه اعضاى پارلمان، انجام نظرسنجى ها، و جلب حمايت افراد مشهور هم در كاتالان و هم در سطح بين المللى از جمله: دالايى لاما، آنيتا راديك و جين گودال.
اين مبارزات بى نهايت موفقيت آميز بود و پيروزى وقتى به اوج خود رسيد كه در سال 2004 شوراى شهر بارسلون، شهر را مخالف گاوبازى اعلام كرد. اگرچه اين بيانيه از نظر تاريخى و سمبوليك قابل توجه است اما از نظر قانونى الزام آور نيست. فاز دوم اين مبارزه، دستیابی به قانونى برای ممنوعیت گاوبازى در كاتالونيا از طريق پارلمان كاتالان است. در آوريل سال 2005 به دنبال جمع شدن 453000 امضا، يك لايحۀ تاريخى در پارلمان كاتالان مطرح شد كه تقاضا مى كرد مراسم هایی كه در آن كشتن گاوها و استفاده از آلات قتاله جريان دارد در لیست فعاليت هاى ممنوعۀ قانون حمايت از حيوانات كاتالان قرار گيرد. اميد است كه پارلمان كاتالان به اين لايحه تاريخى نظر مثبت داشته باشد و با اين كار به نظرسنجی های متوالی که نشان می دهند بيش از 81% از كاتالانها معتقدند گاوبازى مراسمی ظالمانه و غیر موجه است، پاسخ دهد.
ز: روديو ( نمايش گاوچران ها كه در آن مهارت خود را در كمنداندازى، اسب سوارى و غيره نشان مى دهند.)
روديو شامل نمايش هاى مختلفى است از جمله كمنداندازى و گرفتن گوساله ها يا گاوها با طناب، كشتى گرفتن با گاو، يا سوار را به زمين زدن كه در اين نمايش، شركت كننده سعى مى كند روى اسب يا گاوى كه در حال بالا و پايين پريدن است بنشيند و تعادل خود را روى آن حفظ كند. همۀ اين نمايش ها مى توانند به حيواناتى كه در آن شركت داده مى شوند آسيب جدى وارد كنند.
حتى آرام ترين اسب ها هم وقتی در معرض این نوع تسمه فلزی ـ كه در رودیو پهلوی گاوها و اسب هاى وحشى را با آن مى بندند ـ قرار گیرند، بالا و پايين خواهند پريد. اين تسمه ها محكم زير شكم اسب و كنار اندام هاى تناسلى و كشاله ران حيوان طورى بسته مى شوند كه به آنها فشار وارد كرده و نيشگونشان بگيرد و اسب را وادار به بالا و پايين پريدن كند. قبل از نمايش هم، از شوک الكتريكى، روغن هاى سوزش آور و شلاق براى آزردن و عصبانى كردن حيوان استفاده مى شود.
ح: جنگ انداختن سگ ها و خروس ها
در نمايش هاى جنگ خروس يا جنگ سگ ها، اين حيوانات صرفاً براى تفريح و شرط بندى به جان هم انداخته شده و مجبور به جنگى ظالمانه و بيهوده مى شوند.
جنگ سگ ها مى تواند براى سگ هاى شركت داده شده در نمايش، درد و رنج و مصدومیت شدید به بار آورد و يا حتى منجر به مرگ آنها شود. در اكثر اين نمايش ها، از نژاد پيت بول ترير آمريكايى استفاده مى شود كه مخصوص اين كار پرورش داده شده و تربيت مى شوند. بعضى از صاحبان نمايش، براى تعليم دادن سگ هاى جنگى، از حيوانات كوچكتر مثل: گربه، خرگوش، و سگ هاى كوچكتر استفاده مى كنند. جنگ تقريباً يك ساعت طول مى كشد و زمانى خاتمه پيدا مى كند كه يكى از سگ ها ديگر مايل به ادامه نبرد نباشد و يا توانايى اين كار را نداشته باشد.
اگر چه جنگ سگ ها در سراسر ايالات متحده و بريتانيا ممنوع است اما تحقيقات نشان مى دهند كه اين كار هنوز هم مرتباً اتفاق مى افتد. جنگ انداختن سگ ها در ساير كشورها نيز صورت مى پذيرد، در كشورهايى كه حتى در بعضى از آنها اين كار حتى منع قانونى هم ندارد.
جنگ خروس ها ورزشی ظالمانه و خونبار است كه در آن دو يا تعداد بيشترى خروس پرورشی كه معروف به خروس جنگى هستند، در محوطه اى قرار داده مى شوند تا با هم بجنگند. معمولاً نتيجۀ این جنگ، مرگ يكى از خروس ها يا هر دوى آنهاست. جنگ خروس ها معمولاً در همه جا اتفاق مى افتد و بين چند دقيقه تا نيم ساعت به طول مى انجامد.
اين پرندگان حتى آنهايى كه نمى ميرند، به سختى رنج مى برند و جراحات زيادى برمى دارند زيرا موقع جنگ به پاى خروس ها تيغه فولادى تيزى بسته مى شود كه سه اينچ طول دارد و هدف از آن سوراخ كردن و بريدن اعضاى طرف مقابل است.
جنگ خروس ها در بعضی كشورهاى آمريكاى لاتين و كشورهاى آسيايى رايج است ولى در بريتانيا و تقريباً همه ايالت هاى آمريكا ممنوع مى باشد.
ط: مسابقه دادن برای تفریح و سرگرمی
مسابقه دادن نمونۀ ديگر استفاده انسان از حيوانات، صرفاً براى تفريح و خوشى است. تفريح و خوشى عمدتاً از شرط بندى بر روى نتيجۀ مسابقه حاصل مى شود. گونه هاى مختلفى از حيوانات براى مسابقه دادن مورد استفاده قرار مى گيرند از جمله: بوفالوها، شترها، سگ ها و اسب ها.
بعضى از مسابقات اسب سوارى (مثلاً مسابقه اسب دوانى با مانع) که هیجان زیادی دارند، با پرش هاى بلندى همراه هستند كه ممكن است به افتادن، صدمه ديدن و مرگ اسب ها منجر شود. دو نمونه معروف آن مسابقه بزرگ ملى اسب دوانى بريتانيا و مسابقه اسب دوانى با مانع Great Pardubice در جمهورى چك است.
ضمناً گزارشاتی رسیده كه موقع مسابقه از روش های بهبود عملکرد و متدهای آموزشی خشن استفاده می شود ( مثل مواد مخدر، محرک های برقی، شلاق و غیره.) چون که احتمال می رود پول زیادی در معرض خطر باشد. حيواناتى كه خوب از عهدۀ انجام اين كار بر نيايند از سر باز مى شوند. شاید بعضى از اسب ها به خانه هاى خوب بروند اما بيشترشان به سادگى كشته مى شوند.
ى : سوژۀ عکاسی و سرگرمی برای گردشگران
از حيوانات جوان و كم سن اغلب به عنوان مدل عكاسى استفاده مى شود؛ با مردم يا بى مردم، زيرا احتمال حمله کردن آنها نسبت به حيوانات بالغ كمتر است و به اندازه آنها قوى و زورمند نيستند. بعضى از حيوانات مثل پريمات ها (ميمون هاى انسان نما)، ممكن است از طبيعت صيد شده باشند. زندگى «در سفروجاده ها» معنايش اين است كه احتمالاً شرايط محل زندگى نامناسب است و رفتارهاى طبيعى سركوب مى شوند. زندان و قفس هم منجر به افسردگى و رفتارهاى كليشه اى مى شوند.
از حيوانات همچنين براى سوارى دادن به توريست ها نيز استفاده مى شود. حيواناتى مثل الاغ ها ممكن است مجبور باشند بارهاى بيش از حد سنگين را حمل كنند و در رنج و عذاب باشند. حيوانات غيربومى مثل شترها و فيل ها، به احتمال زياد در شرايطى نگهدارى مى شوند كه با شرايط طبيعى و نيازهاى رفتاريشان همخوانى ندارد. حيوانات تنها ابزاری براى سرگرم كردن گردشگران تلقی مى شوند و نمونه ای از آموزش ضعیف را نشان می دهند. همچنین وقتی کاربرد ندارند، مثلاً خارج از فصل گردشگرى، اين حيوانات مورد غفلت قرار مى گيرند.
ك: استفاده از حيوانات در فيلمبرداری
استفاده از حيوانات در فيلمسازى و برنامه هاى تلويزيونى در بريتانيا و ايالات متحده تحت كنترل است تا اطمينان حاصل شود كه هيچ حيوانى رنج نمی کشد. در بريتانيا RSPCA تمایل دارد پس از فیلم بررسى انجام دهد، در حالى كه در ايالات متحده اين كار قبل از فيلمسازى صورت مى پذيرد.
واحد فيلم و تلويزيون انجمن های بشری آمريكايى هاى پر شفقت (AHA) در سراسر دنيا اقدام به مسافرت كرده است تا از حيواناتى كه در صنعت فيلمسازى مورد استفاده قرار می گیرند، حمايت كند. در ايالات متحده، فيلمنامه را مدت ها قبل از توليد مطالعه مى كنند و صحنه هايى را كه حيوانات در آن شركت دارند مورد بررسى قرار مى دهند و اگر در صحنه اى خطرى براى حيوان متصور باشد يا رل سختى به عهدۀ او گذاشته شده باشد، با تهيه كننده و مربى صحبت مى کنند. تهیه كنندگانى كه با «دستورالعمل استفاده درست و ايمن از حيوانات در رسانه هاى تصويرىِ» AHA كار خود را به جلو مى برند، به منظور بالا بردن ايمنى حيوان، در فيلمنامه تغييراتى را اعمال مى كنند. همۀ كارهاى نمايشى، جلوه هاى ويژه، آرايش، لباس، نورپردازى و صحنه ها، از نظر ايمنى درست به همان دقتی كه براى هنرپيشگان انسان مورد بررسى قرار مى گيرند، بازنگرى مى شوند.
وقتى كه فيلمبرداری كامل مى شود، نمايندۀ ناظر بر ايمنى حيوانات در مورد فیلمبرداری واقعی گزارشى تهيه مى كند و اگر همۀ موارد ايمنى در آن فيلم براى حيوانات مراعات شده باشد، يك گواهینامۀ نهايى تحت عنوان « به هيچ حیوانی آسیب نرسید…» به آن فيلم اعطا مى گردد.
بخش دوم حیوانات در صنعت سرگرمی و نمایشی را اینجا ببینید.