حیات وحش و تجارت حیوانات وحشی
فصل سوم کتاب راهنمای «انجمن جهانی حمایت از حیوانات» به حیوانات وحشی اختصاص دارد که در شش بخش در این تارنما منتشر شده است.
بخش اول
مقدمه
امروزه حيوانات وحشى بيشتر و بيشترى بخاطر نابودی زيستگاه ها، آلودگى، مداخلۀ انسان، بهره برداری تجارى و عوامل ديگر… با خطر انقراض روبه رو هستند. بشر هميشه از منابع طبيعى ازجمله حيات وحش، به نحوى غيرمسئولانه استفاده كرده است و در نتيجه روند زيست محیطی نمى تواند درست عمل كند و هنوز هم محيطى سالم و متنوع براى حيوانات وحشى فراهم آورد.
بهره كشى از حيوانات وحشى انواع مختلفى دارد كه هرکدام برروى رفاه حيواناتى كه درگير آن هستند تأثیر متفاوتی دارند. بعضى از حيوانات در طبيعت صيد می شوند، در حالى كه تعداد ديگرى از آنها در اسارت به دنيا مى آيند و پرورش مى يابند. آنها را ممكن است زنده يا مرده بفروشند (كامل، يا به صورت قسمتى از يك محصول پردازش شده). بيشتر انواع بهره كشى رنج و عذاب فوق العاده اى براى حيوانات در بر دارند. برخی سوءاستفاده هاى تجارى از حيوانات وحشى، آسیب های جدى به حفاظت از محيط زيست وارد می کنند. جمعيت حيوانات، تحت تأثير اين سوءاستفاده ها قرار مى گيرد و به همان نسبت كيفيت زندگى فردى حيوانات لطمه می خورد.
کسب اطلاعات بیشتر درباره بهره كشى از گونه هاى خاص حيوانات وحشى، تجارت بين المللى اين گونه ها و محصولاتشان و وجود محصولات جايگزين غيرحيوانى، براى پيشبرد روش هاى مؤثر در حفاظت از حيات وحش بسيار اهميت دارد.
تجارت حيوانات وحشى
حيوانات وحشى به خاطر پوست، بدن، مشتقات و اعضايشان صيد مى شوند تا در غذا، داروهاى سنتى، مد و اجناس لوكس مورد استفاده قرار گيرند. حيوانات زنده جهت فروش، به عنوان حيوانات خانگى كمياب يا نمايش هاى تفريحى صيد مى شوند. انگيزه های مالى قوى، تجارت حيوانات وحشى را به جلو مى برد و سود زيادى عايد شكارچيان و شركت هاى چند مليتى مى کند. تجارت حيوانات وحشى بسيارى از گونه ها مثل ببر و کرگدن را تا مرز انقراض و نابودى پيش برده است و براى بسيارى از حيوانات دیگرخطر اصلى محسوب می شود. هر ساله صدها هزار حيوان به طور غيرقانونى مورد معامله قرار مى گيرند، با گردش مالی بيليونها پاند…
مقدمۀ كوتاهى براى آشنايى با مشكلات بعضى از گونه ها را در اینجا مى بينيد.
الف ـ فيل ها
فيل ها داراى دو گونه هستند: فيل آسيايى و فيل آفريقايى. فيل ها بين سه تا شش تن وزن دارند و در حالت ايستاده بلنديشان از حد شانه به چهارمتر و وزن متوسط عاج هاشان به 27 كيلوگرم مى رسد. دوره باردارى آنها 24 ـ 22 ماه است. آنها در سن 18 سالگى بالغ مى شوند و 70 ـ 60 سال وگاهى هم بيشترعمر می کنند.
نحوۀ به دست آوردن عاج بسيار وحشتناك و ظالمانه است. اول بايد فيل ها كشته شوند تا بشود عاجشان را جدا كرد. كشتن فيل ها با تيراندازى، سنگ زدن، و تيرهاى سمى انجام مى شود كه نتيجه اش مرگى دردناك و تدریجی است و گاهی تمام گلۀ آنها در كنار گودال هاى آب به هنگام آب خوردن به مسلسل بسته شده و كشته مى شوند. صرفنظر از نحوۀ كشتن، نحوۀ بيرون کشیدن عاج ها هم به همين وحشتناكى است. براى خارج كردن عاج به طور كامل، صیاد یا شكارچى غيرمجاز بايد شكافى تا داخل سر حيوان ايجاد كند تا به تقريباً 25% از عاجى كه در داخل جمجمۀ حيوان نهفته است دست يابد.
بين سال هاى 1979 تا 1989، تقاضاى جهانى براى عاج سبب شد كه تعداد فيل ها به ميزان خطرناكى كاهش پيدا كند. تخمین زده می شود در طول 10 سال تقريباً 700 هزار فيل كشته شدند. جمعيت فيل هاى آفريقا به نصف رسيد و از یک ميليون و 300هزار به 600هزار رسيد. سرانجام در سال 1989، كنوانسيون تجارت جهانى گونه هاى در معرض خطر گياهان و جانوران وحشى (CITES) با ممنوعيت بين المللى براى تجارت عاج و ساير محصولاتى كه از فيل توليد مى شوند، موافقت كرد.
CITES
به طور خلاصه، كنوانسيون تجارت جهانى گونه هاى در معرض خطر گياهان و جانوران سازمان ملل متحد (CITES)هيئتى است كه مسئول اداره كردن تجارت جهانى گونه هاى در معرض خطر می باشد.
CITES همه گونه هاى در معرض خطر را به سه دسته تقسيم مى كند تا مطمئن شود كه تجارت بين المللى گونه هاى گياهى و جانورى، بقاى گونه هاى مورد معامله را تهديد نمى كند:
ضميمه 1 ـ گونه هايى كه در خطر انقراض هستند؛ تجارت بين المللى مطلقاً ممنوع است.
ضميمه 2 ـ گونه هايى كه اگر اين داد و ستد كنترل شده نباشد، مى توانند در خطر انقراض قرار گيرند.
ضميمه 3 ـ گونه هايى كه توسط دولتشان، حفاظت شده اعلام مى شود و به همين دليل از ساير گروه ها براى كنترل تجارت آنها تقاضاى كمك مى شود.
دو تا از بزرگترین بازارهای مصرف کننده عاج در دنيا، اروپا و ايالات متحدۀ آمريكا، عملاً بسته شدند. اگرچه در سال هاى اخير كشورهاى اصلى مصرف كننده مانند ژاپن و چندين كشور در آفريقاى جنوبى، تلاش خود را برای مذاکره، جهت لغو ممنوعيت و از سرگرفتن تجارت عاج افزايش داده اند. در سال 1997، CITES بخشى از ممنوعيت را لغو كرد و تنها براى يك بار (به طور آزمايشى) به زيمبابوه، بوتساوانا و ناميبيا اجازه داد تا عاج هاى انبار شده خود را به ژاپن بفروشند؛ كه اين اولين تجارت قانونى عاج در يك دهه بود. پس از حراج سال 1999 موارد زیادی مصادره و توقيف عاج در سرتاسر دنیا به هنگام حمل و نقل بين كشورها به چشم خورد. با توجه به اين مسئله و افزايش شواهد شكار غيرقانونى، در سال 2002 با حراج ديگرى از عاج هاى بوتساوانا، ناميبيا و آفريقاى جنوبى، با شرايط خاص، موافقت گرديد.
تقاضاهاى بعدى براى فروش ذخاير عاج در نشست سال 2004 CITES رد شد اما به ناميبيا اجازۀ تجارت زيورآلات ارزان عاج داده شد تا ميليون ها توريستى كه هر سال از آن كشور ديدن مى كنند آنها را به عنوان سوغاتى بخرند. تجارت عاج در تمام نشست هاى CITES همچنان يك مشكل بحث انگيز است.
تنها فيل ها بايد عاج داشته باشند.
ب ـ خرس ها
در جهان هشت گونه خرس وجود دارد: خرس بزرگ پاندا، خرس قطبى، خرس قهوه اى، خرس سياه آمريكايى، خرس سياه آسيايى، خرس عينكى، خرس تنبل، خرس آفتاب.
خرس ها در تمام قاره ها به جز آفريقا، قطب جنوب و استراليا زندگى می كنند. تمام هشت گونه در خطر نابودى و انقراض قرار دارند. ليست پنج گونۀ آن در ضميمۀ یک CITES آمده است و سه تاى بقيه در ضميمۀ دو.
خرس ها هم به صورت قانونى و هم غير قانونى، براى مقاصد گوناگون شكار مى شوند مثلاً: به نشانۀ افتخار (در آمريكاى شمالى و اروپا)، كنترل آفات (ژاپن)، به خاطر گوشتشان (در سراسر جهان) و براى محصولات دارويى (در سراسر جهان). مجوز شكار خرس هنوز در بسيارى از كشورها مثل كانادا، کرواسی، روسیه، رومانى، اسلوواكى، اسلوونى و ايالات متحده آمريكا صادر مى شود.
به علاوه، خرس هاى زنده معمولاً وقتى توله هستند براى مصارف گوناگون گرفته می شوند از قبيل: رقصيدن (هند، پاكستان، بلغارستان و سابقاً در يونان و تركيه)، یا طعمه قرار گرفتن ( در پاكستان و سابقاً در قسمت هايى از اروپا). همچنین در بسيارى از كشورهاى آسیایی (از جمله چين، كره و ويتنام) خرس های وحشی را بصورت غیر قانونی صید می کنند تا ذخایر مراكز پرورش خرسی را تکمیل کنند که از کیسه صفرای آنها استفاده می کنند. رفاه خرس هايى كه در اين مراكز نگهدارى مى شوند بعداً در بخش «پرورش در اسارت براى استفاده های تجارى» مورد بحث قرار مى گيرد.
عليرغم نگرانى جهانى براى خرس ها، ميزان حفاظتى كه در كشورهاى مختلف از آنها به عمل مى آيد بسيار متفاوت است.
ج ـ ببرها
ببرها (Panthera tigris) يكى از چهار گربه سانانى هستند كه به گونه پانتراها (Panthera) تعلق دارند. پنج زيرگونه از ببرها در جهان وجود دارد: ببر آمور(سیبری)، ببر هندوچین، ببر بنگال، ببر چين جنوبی و ببر سوماترا. همۀ اين ببرها در خطر نابودى هستند و فهرست آنها در ضميمۀ یک CITES آمده است. سه زيرگونۀ ديگر از ببرها كه در طى 100 سال گذشته نسلشان نابود شده و از بين رفته اند عبارتند از: ببر كاسپين، ببر جاوه و ببر بالى. شكار غيرقانونى يكى از دلايل اصلى زوال سريع ببرها در طبيعت است. از هزاران سال قبل در آسیا قسمت هاى مختلف بدن ببر را استفاده می کردند تا برای درمان روماتيسم و ساير بيمارى ها داروی سنتی درست کنند. تقریباً از تمام اجزاء بدن ببر استفاده می شود. طب سنتى آسيا، استخوان هاى ببر را در فرمول هاى مختلفى مورد استفاده قرار مى دهد. پوست سر در طلسم هاى سحرآميز و دعا نویسی به كار مى رود، همینطور دندان ها و پنجه ها و آلت تناسلى اش، با مواد ديگر آميخته مى گردد و به عنوان معجون افزایش قوای جنسى فروخته مى شود. ببرهاى پرورش يافته در اسارت هم به عنوان حيوانات خانگى كم نظير و كمياب فروخته مى شوند.
از اوايل دهۀ 1990 تقاضاى بالا براى استخوان ببر و تجارت اعضاى بدن ببر، اين حيوان در حال انقراض را به سوى نابودى هرچه بيشتر سوق داده است. بازارهاى اصلى و غيرقانونى عرضۀ اين فرآورده ها در آسياى جنوب شرقى، مخصوصاً كامبوج، اندونزى، لائوس، ميانمار و ويتنام قرار دارند. اقدامات کمی توسط مقامات رسمی، علیه شکارچیان و بازرگانان صورت گرفته است. در ساير كشورها ازجمله بنگلادش، چين، هند، نپال، فدراسيون روسيه و تايلند، بازار عرضۀ اين فرآورده ها بيشتر مخفيانه، اما در عين حال فعال است. در كشورهايى مثل هند و فدراسيون روسيه، بازار قابل توجهى براى پوست ببر همچنان رونق دارد. در اواخر سال 2003، گمرك منطقۀ خود مختار تبت، بزرگترين محمولۀ پوست قاچاق كه شامل 31 پوست ببر و 581 پوست پلنگ بود، را توقيف كرد. به پوست ها قطعاتى از روزنامه هاى دهلى چسبیده بود كه اسرار پشت پرده رابطۀ تجارى بين هند و چين را آشكار مى ساخت.
در چين و تايلند چندين موسسۀ بزرگ براى پرورش ببرها در اسارت وجود دارند. اين «پرورشگاه هاى ببر» براى تأمين بازار اعضاى بدن ببر ساخته شده اند. اگرچه، ممنوعيت CITES در رابطه با تجارت بين المللى ببر و اعضاى بدنش، مانع از گسترش چنين مؤسساتی گرديده است. در حال حاضر از اين تشکیلات براى جلب توريست يا آن طور كه ادعا مى شود براى برنامه هاى به طبيعت بازگرداندن ببر استفاده می شود. با اين حال، شواهدى از تجارت غيرقانونى در اين پرورشگاه ها وجود دارد.
غیر ازاین که پزشکان طب سنتی اعضاى بدن ببررا با ساير گياهان داروئی به عنوان مواد اولیه مخلوط می کنند، دهۀ اخير ميزان بالايى از محصولات و توزيع جهانى داروهايى كه حاوى اعضاى بدن ببر هستند را نيز به خود ديده است. چين توليدكنندۀ اصلى قرص هاى استخوان ببر، پماد و شربت دارویی است. اما اينها در كره جنوبى و ساير كشورهاى آسيايى هم ساخته مى شوند. روش هاى علمى جديد قادر به تشخيص وجود استخوان ببر در اين مخلوط ها نيستند اما بعضى از سازندگان مدعى هستند كه اين محصولات فقط اسماً ببر هستند.
د ـ گوشت حيوانات وحشى و كمياب
گوشت حيوانات وحشى، همانطور كه از مفهومش پيداست، به معناى گوشتى است كه از طبيعت وحشى به دست آورده مى شود. اغلب اين گوشت، شامل حيوانات در حال انقراض نظير شامپانزه و گوريل نيز مى شود. در ابتدا، گوشت حيوانات وحشى تنها به وسيله شكارچيانى كه برای گذران زندگی به آن نياز داشتند به مصرف مى رسيد. در حالى كه امروزه اين نوع گوشت نه تنها در شهرها و شهرستان های بزرگ كشور مبدأ، بلكه در شهرهاى سراسر جهان نیز به فروش مى رسد. در بسيارى از مناطق، شكارچيان غيرقانونى از ساير نواحى یا كشورها مى آيند و باعث كاهش منبع غذايى مردم محلى مى شوند. با شهرى شدن هرچه بيشتر مناطق مختلف دنيا، تلقى مردم ازگوشت حيوانات وحشى، يك گزينه سنتى يا يك محصول لوكس است.
قطع روزافزون درختان جنگلى با هدف تهيه الوار براى مصارف تجارى و استخراج معادن، دسترسى و شكار حيوانات وحشى در آفريقا، آسيا و آمريكاى جنوبی را آسان تر كرده است. تجارت گوشت حيوانات وحشى سبب رنج و مرگ بسيارى از حيوانات شده و گونه هاى در حال انقراض نظير گوريل هاى زمين هاى پست شرقى، بونوبوها و شامپانزه ها را به سوى نابودى كامل سوق مى دهد. بچه هاى يتيم شده اين حيوانات كه در طبيعت قادر زنده ماندن نيستند، گرفته شده و در بازار تجارت حيوانات خانگى عرضه می شوند.
بسيارى از حيوانات وحشى كه براى گوشتشان صيد مى شوند به وسيلۀ CITES حفاظت شده اعلام شده اند و همۀ كشورهاى آفريقاى مركزى و غربى جزو امضاءكنندگان اين تواقفنامه هستند. با اين همه، CITES فقط به مقررات تجارت جهانى محدود شده است و نمی تواند شكار و مصرف اين نوع گوشت را در داخل كشورى متوقف كند.
تجارت بين المللى گوشت حيوانات وحشى به علت قيمت بالايى كه دارند افزايش يافته است و در بعضى از كشورها هریک کیلوگرم با قيمتى بيش از 20 ـ 10 پاند (واحد پول انگلستان) خريد و فروش می شود. علاوه بر آن، نداشتن بودجه و مداخلات سياسى يا بی ثباتی، منجر به عدم اجراى قوانين ملى و مقررات CITES و قانونگذاری مى گردد.
CITES، دولت ها و NGOها براى از ميان برداشتن مشكل گوشت حيوانات وحشى با هم كار مى كنند. با اين همه، بحران رو به رشد گوشت حيوانات وحشى يك مسئلۀ پيچيده و چند وجهی است كه امروزه یکی از چالش برانگیزترین مشکلات سازمان های حفاظت و حمايت از حيوانات شده است.
هـ ـ فُك ها
شش گونه از فك ها ازجمله: چنگى (harp)، نقاب دار (hooded)، خاكسترى (grey)، حلقه دار (ringed)، ريش دار (bearded) و بندرگاه در سواحل اقيانوس اطلس در كانادا يافت مى شوند. گونه هاى چنگى و نقاب دار، گونه هايى هستند كه معمولاً بيش از همه براى مصارف تجارى شكار مى شوند.
با اينكه 95% از صید تجارى شامل فك هاى چنگى مى شود، آنها تنها فك هايى نيستند كه در سواحل كانادا در اقيانوس اطلس شكار مى شوند؛ همچنین سهمیۀ مجازی براى شكار 10هزار فك نقاب دار وجود دارد و در سال هاى اخير تعداد كمى از فك هاى خاكسترى هم براى مصارف تجارى شكار شده اند. علاوه بر شكارهاى تجارى، همۀ گونه هاى فك براى امرار معاش به لابرادور و نواحى شمالی كانادا برده مى شوند و فك هاى گونۀ چنگى و نقاب دار ممكن است براى مصارف شخصى ساكنان نواحى «منطقه شكار فك» نيز صید شوند. سهميۀ شكار فك از سال 1971 معمول شد.
بيشتر پوست هاى دباغى نشدۀ فك ها هنوز هم براى پردازش به نروژ صادر مى شوند. اين پوست ها براى خز يا چرم مورد استفاده قرار مى گيرند. مقدار كمى از گوشت فك، مخصوصاً گوشت بالۀ آن، در نيوفاندلند به مصرف محلى مى رسد و عده اى مدعى هستند كه تقویت کنندۀ قوای جنسى است. پپرونى فک (نوعى سوسيس تند)، سالامى (نوعى كالباس)، سوسيس و گوشت كنسرو شدۀ فك به عنوان محصولات نسبتاً جديد به بازار عرضه شده اند. گوشت فك همچنين برای استخراج پروتئین به صورت پودر فرآوری می شود. روغن فك در داخل كپسول، به عنوان مكمل غذايى و يا در ساخت مارگارين، پنير، لوازم آرايش، لوسیون دست و ساير محصولاتى كه برپایه روغن هستند، به بازار عرضه مى گردد.
آلت تناسلى فك ها به بازارهاى آسيا فرستاده مى شوند و هر يك به مبلغى بيش از 500 دلار آمريكا به فروش مى رسند. آلت هاى تناسلى را غالباً خشك كرده و در داخل كپسول يا تونيك به مصرف مى رسانند.
شكار فك كارى غيرانسانى است. گروه هایى نظير «صندوق بين المللى پول براى رفاه حيوانات» (IFAW: International Fund for Animal Welfare) و Greenpeace (صلح سبز) سال ها با اين مشكل مبارزه كرده اند و شواهدى كه به دست آورده اند جنبه هاى وحشتناك شكار فك را برملا مى سازند: بچه های هشيار فك ها با قلاب هاى تيز قايق روى يخ كشيده مى شوند. فک ها لگدمال شده، مورد ضرب و شتم و قرار می گیرند و حتى پوستشان زنده زنده كنده مى شود و انباری از حیوانات مرده یا در حال مرگ، بوجود می آید. در سال 2002 يك تيم از دامپزشكان متخصص بين المللى، موقع شكار در محل حضور يافتند. آنها شكارچيان فك را حین کار از آسمان و زمين مورد مشاهده قرار دادند و جسد 73 فك را پس از مرگ بررسى کردند. مطالعات آنها نشان داد كه:
- 79% شكارچيان فك، پيش از كندن پوست حيوان، زنده يا مرده بودن حيوان را كنترل نمى كردند.
- در 40% موارد، شكارچى مجبور بود دو بار ضربه وارد كند، كه احتمالاً علتش اين بود كه فك هنوز بعد از اولين ضربه هشيار بوده.
- بیش از 42% از فك هايى كه مورد معاینه قرار گرفته بودند، احتمالاً زنده پوستشان كنده شده بود.
بسيارى از مردم، تظاهرات سراسرى دنيا در سالهاى 1970 عليه كانادا را در رابطه با كشتار بچه فك هاى سپيدخزى كه كمتر از دو هفته از عمرشان مى گذشت، به ياد دارند. اعتراضات گستردۀ مردم و کمپین های جهانی علیه شکار فک های کانادائی در سال هاى 1970 و 1980 سبب شد كه اتحاديۀ اروپا واردات خزسفيد دباغى نشده به اروپا را در سال 1983 ممنوع كند و سرانجام سبب شود كه دولت كانادا در سال 1987به كشتى هاى بزرگ تجارى اجازۀ شكار فك هاى سپيدخز را ندهد.
شیلات ماهی روغن كانادا در اوایل دهه 1990 از هم فرو پاشید و عده اى در كانادا فك ها را مقصر دانستند، علیرغم این واقعیت که بزرگترین علت آن آشکارا، ده ها سال ماهیگیری بيش از حد انسان ها بود. این فروپاشى شيلات در منطقه نيوفاندلند، به دلیل سوءمدیریت، عامل اصلی در توسعۀ شکار فک هاست.
در حال حاضر، شكار بچه فک های چنگی سپيدخز همچنان ممنوع است اما هنوز هم صید فك هاى بالغ در كانادا قانونى است. متأسفانه وزير شيلات كانادا در سال 1995 سهميۀ شكار فك را افزايش داد و براى تشويق شكارچيان فك براى صید بيشتر، سوبسيدهاى جديدى را اعلام كرد. در سال 2004 دولت كانادا با گسترش صيد مجاز فک های چنگی، تا حداکثر 350 هزار حيوان در سال موافقت كرد كه از سال 1967 تاكنون، این بزرگترين سهميه در هر سال محسوب مى شود. امروزه شكار فك، دوباره سبب اعتراضات جديدى شده است.
اگرچه شكار فك در كانادا بزرگترين نوع صید در دنیاست و دارای بالاترين تاريخچۀ بين المللى است، اما در تعداد ديگرى از كشورهاى دنيا ازجمله: گرينلند، روسيه، نروژ و سوئد نيز انجام مى شود.
در بخش «روش های حفاظت از حیوانات» اطلاعات بیشتری درباره صید فک ها به دست می آورید.
و ـ نهنگ ها
نهنگ ها به خاطر گوشت و اعضاى بدنشان شكار مى شوند. روغنى كه از بدن آنها گرفته مى شود در تهیۀ رژلب، واكس و مارگارين کاربرد دارد. شكار نهنگ در قرن نهم و پس از آن كه اسپانيا مسئولیت اولين شكار سازمان يافته را به عهده گرفت، شروع شد. در قرن بيستم كشورهاى: هلند، دانمارك، بريتانيا، فرانسه، آلمان، نروژ، ژاپن و ايالات متحده شروع به كشتن تعداد زیادی از نهنگ ها كردند.
بعضى از گونه هاى نهنگ آنقدر شكار شدند كه تعدادشان کم شده و در معرض انقراض قرار گرفتند. در سال 1946 كميسيون بين المللى شكار نهنگ (IWC) تشكيل شد تا به مسائل و مشكلات شكار نهنگ بپردازد و به تهديد روز افزونی كه متوجه گونه هاى نهنگ بود، رسيدگى کند. IWC شكار نهنگ را در سه گروه طبقه بندى كرد: تجارى، علمى و براى امرار معاش بوميان.
در شكار تجارى نهنگ، نهنگ ها براى گوشت و اعضاى بدنشان كشته مى شوند. در شكار علمى نهنگ، نهنگ ها كشته مى شوند تا بدنشان مورد مطالعه قرار گيرد. در شكار نهنگ براى امرار معاش بوميان، صید نهنگ در بين ساكنان پيشينۀ فرهنگى دارد، مثل بومیان آمریکایی در ایالات متحده. به اين گروه از مردم حق داده شده كه براساس تاريخچۀ فرهنگی و به خاطر اینکه زندگیشان متکی به شکار است، آنها را صید كنند.
با توجه به خطر انقراض در بسيارى از گونه هاى نهنگ، IWC نظر داد كه از سال 1986 همۀ شكارهاى تجارى نهنگ متوقف شود. عليرغم اين توافق بين المللى براى توقف كشتار نهنگ ها به خاطر استفاده از اعضاى بدن آنها، هنوز هم چند كشور از جمله: نروژ، ايسلند و ژاپن به اين كار مبادرت مى ورزند و نهنگ ها را به خاطر استفاده از گوشت و اعضاى بدنشان مى كشند. كشتن نهنگ ها در ايالات متحده، گرينلند و روسيه هم تحت عنوان شكار نهنگ براى امرار معاش بوميان همچنان ادامه دارد.
هيچ راه اخلاقی براى كشتن نهنگ وجود ندارد.
اغلب اوقات نهنگ ها با يك وسيله ابتدايى كه به آن زوبين صيد نهنگ گفته مى شود شكار مى شوند. به زوبين هاى جديد نارنجكى متصل است كه وقتى زوبين وارد بدن حيوان مى شود منفجر مى گردد. مدت زمان زيادى طول مى كشد تا بعضی از نهنگ ها بميرند كه باعث رنج فراوان، ترس و مرگى تدریجی است. علیرغم فشارهاى بين المللى و تلاش هاى فراوان تعدادى از كميسيون هاى بين المللى شكار نهنگ و جنبش هاى مردمی براى نجات دادن نهنگ ها در سراسر دنيا، شكار همچنان ادامه دارد و نهنگ ها و آيندۀ آنها را در روى كره زمين تهديد مى كند.
فهرست نهنگ هايى كه بيشتر اوقات براى استفادۀ تجارى، علمى و امرار معاش صيد مى شوند:
نهنگ دماغ عقابى (منقاردار) ـ ژاپن (Bird’s Beaked Whale)
نهنگ سركمانى ـ ايالات متحده و روسيه (Bowhead Whale)
نهنگ برايد ـ ژاپن (Bryde’s Whale)
نهنگ باله ـ گرينلند (Fin Whale)
نهنگ خاكسترى ـ روسيه (Grey Whale)
نهنگ كوهان دار ـ سنت وينسنت و گرانادايى (Humpback Whale)
نهنگ باله دراز راهنما ـ ژاپن و جزاير فارو (Long-Finned Pilot Whale)
نهنگ مينك ـ ژاپن، ايسلند، نروژ و گرينلند (Minke Whale)
نهنگ سى ـ ژاپن (Sei Whale)
نهنگ باله كوتاه راهنما ـ ژاپن (Short-Finned Pilot Whale)
نهنگ اسپرم ـ ژاپن (Sperm Whale)
ز ـ لاك پشت ها
هم لاك پشت دريایى و هم لاك پشت آب شيرين هر دو براى گوشت و لاكشان صيد مى شوند. لاك پشت ها علاوه بر آن كه در طبيعت صيد مى شوند، بعضى از گونه هایشان براى مقاصد تجارى در اسارت پرورش داده مى شوند.
صدماتی كه موقع به دام انداختن لاك پشت به اين حيوان وارد مى شود و بیشتر آنها به وسيلۀ زوبين ايجاد مى شوند، لاك پشت را فوراً از پاى در نمى آورند بلكه سبب درد و رنج فراوان و مرگ تدریجی او مى شوند. وقتى آنها به روى عرشۀ كشتى كشيده مى شوند، به پشت روى هم انبار شده و زير آفتاب به حال خود رها مى شوند، آنها اغلب در اثر شدت گرما مى ميرند و يا در اثر گرمازدگی بی حال مى شوند. لاك پشت هايى كه مرده يا در حال مردن هستند حدود دو هفته، معمولاً گرسنه و تشنه و آغشته به مدفوع، به پشت زير آفتاب به حال خود رها مى شوند تا صيد به ساحل برده شود. تخمين زده مى شود كه 25% از لاك پشت های صيد شده، قبل از رسيدن به ساحل مى ميرند و در ساحل به وسيله خريداران احتمالى مورد بررسى و بازديد قرار مى گيرند.
روند كشتار خود مايۀ نگرانى بیشتری است. لاك پشت هاى زنده، در حالى كه كاملاً هشيار هستند به پشت خوابانده شده و با چاقو قسمت نرم بالا و پايين لاک بريده مى شود. وقتى چاقو دورتادور لاك را برش داد، پوسته سخت از بقيۀ بدن لاك پشت جدا مى شود و اعضاى داخلى و ماهيچه هاى لاك پشت نمايان مى گردند. در تمام مدتى كه اين عذاب در حال رخ دادن است لاك پشت مى تواند آن را ببيند و يا حس كند اطرافش چه خبر است، درست تا لحظۀ مرگش.
لاك پشت ها در مقايسه با ساير خزندگان از ويژگى هاى روانى خاصى برخوردارند كه سبب نگرانى هاى شدید رفاهى در جريان كشتار مى گردد. در مقايسه با پستانداران، بدن خزندگان از نظر سوخت و ساز ريتم آهسته ترى دارد و اين به معناى آن است كه موقع زخمى شدن بدنشان، خيلى آرام و تدریجی خون خود را از دست مى دهند. بافتهاى عصبى هم بسيار مقاوم هستند و مى توانند به مدت طولانى بدون اكسيژن زنده بمانند. در واقع مطالعات فراوان نشان مى دهند كه خزندگان حتى پس از بریدن سر، تا مدتى طولانى هشيار باقى مى مانند. اكنون باور بر اين است كه غیر از تزریقات مرگبار، تنها راه كشتن اخلاقی یك خزنده از بين بردن كامل و سریع مغز آن حيوان است.
تعداد لاك پشت هاى هاكزبيل (hawksbill) در دهه هاى اخير كاهش شديدى در سطح جهان داشته است كه علتش عوامل زير هستند: بهره برداری بيش از حد تخم ها، از بين بردن زيستگاه، آلودگى آب دريا و گرفتار شدن بوسیلۀ صیادان. با اين همه، يكى از دلایل مهم كاهش بيش از حد لاك پشت هاكزبيل، معاملات تجاری لاك اين حيوان است كه براى محصولات مختلف از جمله صنایع دستى، زيورآلات و ساير لوازم تزئینی مورد استفاده قرار مى گيرد. علیرغم کاهش چشمگیر جمعیت لاک پشت هاکزبیل، تقاضا براى لاك آن همچنان بالاست و آنها هنوز به تعداد زياد صيد و كشته مى شوند تا خواستۀ مصرف كنندگان در سراسر دنيا برآورده شود.
از زمانى كه CITES شروع به كار كرده است، تجارت بين المللى لاك پشت هاى هاكزبيل به شدت كنترل شده است. با توجه به شواهدى قوی كه كاهش چشمگير اين نوع لاك پشت را در سطح جهان نشان مى دهند و پيش بينى ادامه داشتن اين كاهش، اتحاديۀ بين المللى حفاظت از طبيعت
(International Union for the Conservation of Nature=IUCN)
كميسيون بقاى گونه ها، گروه متخصصان لاك پشت هاى دريازى، لاك پشت هاكزبيل را در ردۀ حيواناتى كه «به نحو خطرناكى در معرض خطر انقراض» هستند، قرار داده است. با اين وجود، تجارت لاك پشت هاكزبيل يك تهديد هميشگى باقى مى ماند.
بخش دوم حیوانات وحشی را اینجا بخوانید.