سایر فصل های راهنما

مقابله با خستگی ناشی از دلسوزی

فصل بیست و پنج کتاب راهنمای «انجمن جهانی حمایت از حیوانات» به مقابله با خستگی ناشی از دلسوزی اختصاص دارد.

خستگی ناشی از دلسوزی، نتیجۀ عاطفیِ قرار گرفتن در معرض کار باحوادث ناگوار  و رنج آور است.

١ـ مقدمه

٢ـ خستگی ناشی از دلسوزی چيست؟

٣ـ عوارض و دلايل

٤ـ  پیشگیری

٥ـ  بهبود شرایط

١ـ مقدمه

خستگی ناشی از دلسوزی،که گاهی بعنوان «ترومای نیابتی» يا «استرس فرسايندۀ ثانوی» شناخته می شود، شامل افرادی می‌شود که در معرض رنج روحی ديگران قرار می‌گيرند. اين یک بیماری روانی شناخته‌شده است و بر فعالين حمايت از حيوانات که با رنج و آزار حیوانات سروکار دارند، تأثیر می گذارد و همچنین شامل آن دسته از کارکنان پناهگاه‌ها هم میشود که با یوتانایز سروکار دارند. اين وضعيت، پزشکان، پرستاران، کارکنان خدمات اورژانس، مشاورين، مددکاران اجتماعی، فعالين امور خيريه و اعضای روحانيت را نیز دربر می گیرد. تقريباً تمام کسانی که در رابطه با امور عاطفی شديد حمايت از حيوانات کار می‌کنند، (به ويژه امور تحقيقات، نجات‌دهی، کارهای مرتبط با خشونت و یوتانایز) می توانند مستعد ابتلا به خستگی ناشی از دلسوزی باشند.

مفهوم «خستگی ناشی از دلسوزی» تنها در همين سال‌های اخير در ادبيات روانشناسی ظاهر شده است، و نشان دهندۀ بهايی است که در مقابل مراقبت از انسان‌ها یا حيوانات آسیب دیده، باید پرداخته شود. این بیماری نتيجۀ عاطفی قرار گرفتن در معرض کار با حوادث  ناگوار و رنج آور است. دست اندرکارانی که با انسان‌ها و حيوانات ـ به ویژه آنهایی که در رنج وعذاب هستند ـ کار می‌کنند، نه تنها بايد با استرس‌های طبیعی يا نارضایتی از کار،  بلکه با احساسات عاطفی و شخصی این رنج نیز در ارتباط باشند.

خستگی ناشی از دلسوزی می‌تواند با بازدهی کاری پايين و از دست دادن عزت نفس همراه باشد و افرادی را بطور کلی از حيطۀ کاری حمايت ازحيوانات به بيرون براند. این مفهوم، همان فرسودگی شغلی نیست اما می‌تواند باعث ايجاد آن شود. کسانی که از اين عارضه رنج می‌برند، همچنين ممکن است درگير تنش‌های خانوادگی نیز بشوند و دچار افسردگی بالينی يا ديگر مشکلات روحی ـ روانی شوند.

٢ـ خستگی ناشی از دلسوزی چيست؟

خستگی ناشی از دلسوزی، يک خستگی یا فرسودگی روحی  و روانی است که فرد را در کام خود فرو می‌برد و منجر به کاهش توانایی او در حس شادی یا اهمیت دادن به ديگران می‌شود.

این خستگی می‌تواند دامن‌گير افرادی شود که انرژی و شفقت زيادی را صرف کمک به ديگران، طی يک دورۀ زمانی می‌کنند اما انرژی کافی به آنها برنمی گردد تا به خود اطمینان دهند دنيا مکانی اميدبخش است. اين نتیجۀ مداوم همدردی و مراقبت در طول زمان است که می تواند منجر به ايجاد چنين احساساتی ‌شود.

دست اندر کارانی که حکايات ترس، درد و رنج حيوانات را می بینند يا می شنوند، احتمالاً همان ترس و درد و رنج را در درون خود احساس می‌کنند ــ به اين دليل ساده که آن‌ها اهميت می‌دهند. در حقيقت اغلب اين توانايی همدردی است که در درجۀ اول، افرادی را به عرصه‌های فعاليت حمايت ازحيوانات می‌کشاند. اگر شما زمانی حس کردید که احساس خود و قابليت لذت بردن را دارید از دست می دهید، و اين احساس که شغل شما تنها چیزی است که برايتان اهميت دارد، پس احتمالاً شما هم ازاین خستگی رنج می‌بريد.

خستگی ناشی ازدلسوزی همان «فرسودگی شغلی» نیست. فرسودگی شغلی مربوط می شود به استرس و عذاب هایی که در شغلتان وجود دارند، و خیلی روی هم انباشته می شوند و تقريباً قابل پيش‌بينی بوده و غالباً یک تعطيلات يا عوض کردن شغل، کمک زيادی برای حل مشکل می‌کند. خستگی ناشی از دلسوزی بسيار متفاوت است و نوعی تنش ونگرانی از آسیب های فردی یا گروهی حيوانات است که به يک يا چندين شکل بروز می کند، از جمله تجربۀ مجدد سانحۀ ناگوار و اجتناب از یادآوری حادثه یا بی احساس شدن نسبت به آن. اگر چه با استرس حوادث  بحرانی (در اثر چیزی که شما واقعاً تجربه می‌کنيد يا می‌بينيد، آسیب ببینید)، شباهت دارد ولی خستگی ناشی از دلسوزی، بيشتر شبيه استرس پس از سانحۀ ثانویه است.

٣ـ عوارض و دلايل

علائم «خستگی ناشی ازدلسوزی» می‌تواند شبيه علائم «اختلال استرس پس از سانحه» باشد و افرادی را آزار می دهد که از حوادث طاقت فرسایی مثل دعوا، تجاوز یا حمله، جان به در برده اند. عوارض آن شامل بی‌خوابی، زود رنجی، اضطراب، بی تفاوتی، طفره رفتن از انجام برخی وظايف، دوری کردن از همکاران، احساس درماندگی، بی‌کفايتی و مرور خاطرات بد می باشد.

فرانک ام. آچ‌برگ روانپزشک اهل ميشيگان، بنيانگذار «هديۀ درون» ــ یک گروه غير انتفاعی برای کسانی که از «اختلال استرس پس از سانحه» رنج می‌برند ــ می گوید: خستگی ناشی از دلسوزی، زمانی اتفاق می‌افتد که «عصارۀ مهربانی انسان می‌خشکد. فرد فراموش می‌کند چرا در درجۀ اول می‌خواهد [به ديگران] کمک کند». او ادامه می‌دهد: اين خستگی می‌تواند منجر به نوشيدن زياده از حد مشروب يا ديگر عادت‌های ناسالم شود.

خستگی ناشی از دلسوزی به مرور زمان رشد می کند. هفته‌ها و گاهی سال ها طول می کشد تا نمایان شود. در واقع این یک نوع دلسوزی و نگرانی مزمنِ پنهان و خفیف، نسبت به دیگران در زندگیتان است. به مروز زمان در اثر استهلاک عاطفی بیش از حد، توانايی احساس  و اهمیت شما نسبت به ديگران فروکش خواهد کرد و احتمالاً در برخورد با شرايط به گونه‌ای واکنش نشان می‌دهيد که متفاوت از آن‌چيزی است که بطور معمول انجام می‌داديد.

مخصوصاً کارکنان  خيريه های مرتبط با حيوانات مانند پناهگاه‌ها که به زندگی حيواناتِ ناخواسته پايان می‌دهند، می توانند از این نوع خستگی، سخت آسیب ببینند. یوتانایز می تواند به بالا بردن گردش مالی سالانه در برخی پناهگاه‌ها کمک کند. مسئول پناهگاه «فرشتگان به جای حيوانات» و کانون آموزشی مالکين حيوانات در گرين‌لند اوهايو، خانم «دايان لس برد» می‌گويد: « برخلاف هر نوع فعاليت‌ خیرخواهانۀ ديگر، کشتن، بخشی از کار اکثر پناهگاه‌های حيوانات است. شما فقط می توانید حيوانات بسیاری را در آغوش خود نگهدارید و حس کنید چگونه جان از کالبد آنها خارج می‌شود، بدون آنکه جانی از پیکر شما به بیرون بکشند.»

دیگر اینکه: کارول ا. برادِرز، روانپزشک بالينی اهل آناپليس در مريلند، که در مورد خستگی ناشی از دلسوزی برای پناهگاه های حیوانات در سرتاسر آمریکا، کارگاه های آموزشی برپا می کند، می‌گويد: پناهگاه‌ها سعی می کنند کارکنان خود را تشويق نمایند هنگامی که حيوانی را یوتانایز می‌کنند بر احساسات خود غلبه کنند. بعلاوه، اين کارکنان احتمالاً نسبت به ديگر کارکنان  امور خيريه، کمتر مورد حمايت افراد خارج از محيط کار قرار می‌گيرند زيرا اغلب خانواده و دوستانشان چندان به عمق همدردی اين افراد با حيوانات و رنج آنها واقف نيستند.

٤ـ پیشگیری

پیشگیری فردی: جلوگيری ازخستگی ناشی ازدلسوزی واقعا مهم است. پیشگیری آسانتر ازدرمان است. شما بايد در طی زندگی خود بطور مداوم در حفظ سلامتی عاطفی خود کوشا باشيد و نوعی تعادل در زندگی خود به وجود آوريد. بايد در زندگی بياموزيد که بگيريد و بدهيد. گاهی به خودتان بپردازید و زمانی را  برای کسب آرامش برنامه ریزی کنید. همچنين باید خود را در موقعیت هایی قرار دهید که جنبه های مثبت زندگی را ببينيد، مثلاً با فرزند خود به گردش علمی بروید، جایی که واقعاً از این تجربه لذت می برید، يا در کارهای داوطلبانه‌ای شرکت کنيد که بتوانيد کاری انجام دهید و به ازای آن انرژی مثبت بگيريد. گاهی نمی‌توان از به وجود آمدن خستگی ناشی از دلسوزی جلوگيری کرد. اما با به کار بستن برخی از اين ترفند‌ها می‌توانيد انرژی و توانايی خود را در حس همدردی بازيابيد.

کارکنان جديد: مدیران انجمن‌های حمايت از حيوانات بايد هميشه برای کارکنان جديد یا آینده نگر توضيح دهند که چه توقعاتی دارند و اقدامات لازم برای پیشگیری را توصیه کنند. خیلی ها هنوز این کار را انجام نمی‌دهند اما در فعاليت‌های خیريۀ انسانی، آگاهی مقدم تر است. خانم باربارا ال. بوتون مدير بريج سنترـ یک مرکز مشاورۀ افسردگی ـ در لوئيس ويل، کنتاکی که به یک سری آسایشگاه های زنجیره ای غيرانتفاعی وابسته است، می گوید: مدیران حین راهنمايی به کارکنان جدید، در مورد منابعی مثل گروه های حمایتی برای کارکنان صحبت می کنند و استفاده از آنها را تشویق می کنند.

او ادامه می‌دهد: «ما می‌دانيم که خستگی ناشی از دلسوزی، در نوع کاری که ما انجام می‌دهيم، احتمالاً اجتناب ناپذير است».

ايجاد نظام‌های حمايتی: فرصت‌ دادن به کارکنان برای اینکه بتوانند راجع به احساسات و جنبه‌های عاطفی کارشان صحبت کنند، می‌تواند به آنها کمک کند تا این نوع خستگی را از خود دور کنند. اگر اتفاق آسیب زنندۀ خاصی در کار پيش آمد، در مورد آن گفتگو کنید. حقيقت اين است که وقتی افراد بتوانند احساسات‌شان را بروز دهند، بهتر می‌توانند کار کنند و انرژی بيشتری دارند.

گروه‌های حمايتی می‌توانند برای کارایی و نگهداشتن کارکنان امور خيريه بر سر کارشان، یک دنیا تغییر ایجاد کنند.

حمایت غير رسمی، مثل ايجاد اتاق‌‌های استراحت برای استفادۀ کارکنان، سازمان‌دهی تسهيلاتی برای آرامش و آموزش يوگا می‌توانند کمک کننده باشند. هم اکنون برخی انجمن‌های حمايت از حيوانات برای کارکنان خود اوقات استراحت و صرف ناهار تدارک دیده اند و اين ايده‌ای است بسيار عالی.

بعضی از سازمان‌ها راه‌های خلاقانۀ دیگری پیدا می کنند تا نياز به بزرگداشت درگذشتگان و سبکبال‌تر شدن را با هم ترکيب کنند. مثلاً در بريج سنتر گردهمآيی کارکنان با لحظاتی سکوت برای تعمق، نور شمع و خواندن اسامی بيمارانی که اخيراً در آسایشگاه فوت کرده‌اند، شروع می‌شود. اما گاهی برخی گردهمآيی‌ها، شامل لحظاتی شاد، بصورت نمایش های طنز، تئاتر و لطيفه‌گويی در ميان کارکنان نیز می‌شود.

برخی از سازمان‌ها می توانند در صورت امکان پس از مدتی، افرادی که عهده‌دار مشاغل سخت هستند را، جابجا کنند. همچنين می‌توانند از بیرون سازمان شخصی را برای برگزاری کارگاه های آموزشی دعوت کنند.

بعلاوه، کارکنان بايد ترغيب شوند تا خارج از محيط کار، به دنبال فعاليت‌های استرس زدا باشند. سازمان می تواند اطلاعاتی را راجع به فعاليت‌های مناسب در منطقه تدوين کند و در اختيار کارکنان قرار دهد.

نه تنها به کاری که کارکنان انجام می‌دهند، گوشه چشمی داشته باشید، بلکه چطور وظايف‌شان را انجام می‌دهند، را هم زير نظر بگیرید. اين کار می‌تواند در پيشگيری از خستگی در کارکنان بیشماری، مؤثر باشد. بعنوان مثال صليب سرخ در مورد نظارت بر وضعيت عاطفی داوطلبانش ـ که خانواده‌های پناهنده در کوزوو که بدنبال جنگ از هم جدا شده بودند را بهم می رساندند ـ کوشا بود. آنها می‌بايست مراقب داوطلبان باشند که چه میزان خشم متوجه پناهندگان می‌کنند و چند دفعه از مأموريت کناره می‌گیرند. همچنین آنها  به ميکدۀ هتل می رفتند تا ببينند چه کسی آنجاست، چند بار به آنجا می‌رفته و چه مدت آنجا می‌مانده است.

اگر رفتار کارمندی تغيير کرده است، می توان او را متقاعد کرد تا آزمايش ميزان خستگی انجام دهد و او را تشویق ‌کرد تا در صورت نياز، تقاضای کمک کند. اگر کارمندی احتياج به کمک دارد، می توان به او توصيه کرد به یک مشاور (که در بارۀ خستگی ناشی از دلسوزی شناخت دارد) خارج از محیط کار مراجعه کند تا بدون نگرانی از دست دادن کار يا آبرو مشاوره بگیرد. 

٥ـ بهبود شرایط

چارلز آر. فيگلی، استاد دانشکدۀ «کار اجتماعی» در دانشگاه استيت فلوريدا و بنيانگذار مؤسسۀ آسیب ‌شناسی می‌گويد: کسانی که مبتلا به خستگی ناشی از دلسوزی هستند، گمان می‌کنند که اين بیماری معمولاً با اعتراف به وجود مشکل و کسب حمايت، کاهش می‌يابد. او می گوید: «کسانی که مبتلا به این بیماری می شوند، معمولاً بهترین و باهوشترین افراد هستند و حساسيت فوق‌العاده‌ای دارند». کمک نکردن به اين کارکنان، نه تنها یک سازمان بلکه مأموریت بلند مدتش را نیز می تواند تضعیف کند. « اگر کاری در مقابله با این نوع خستگی نکنيم، افراد خود را از دست خواهيم داد.»

مهم‌ترين گام اين است که بپذيريد شايد شما هم با اين مشکل روبرو شويد. همۀ ما در زندگیمان خواسته‌هاي متعدد و انرژی بَری داریم ــ برخی مثبت و برخی ديگر منفی ــ که همه شان توجه فيزيکی و عاطفی زيادی را از ما می‌گيرند. اما کارهای زيادی وجود دارند که می‌توانيد انجام دهيد تا حس خستگی ناشی ازدلسوزی را کاهش دهید. در درجۀ اول، توجه‌تان را به خود معطوف کنيد. قبل از اينکه به ديگران بپردازيد و در مقابل نيازهايشان حساس شويد، بايد مراقب سلامت خود باشيد. اين کار به همان سادگی استراحت زياد، آگاهی بیشتر از رژیم غذایی خود و تفنن و ترک عادات منفی در زندگی‌تان است مثل نيکوتين، الکل و کافئين. بخاطر داشته باشيد که روند درمان اين بيماری، همچون شکل‌گيری و توسعه‌اش، طول خواهد کشيد.

رفتن به تعطيلات، درمان تقویتی و سالمی است که می تواند احساسات منفی را طوری دفع نماید که بيش از این، رشد نکند. انتقال افراد به واحدهای دیگر به صورت موقت يا دائم، گزينۀ ديگری است. شغلی که بيشتر غیرفکری است و کمتر با کارهای خدماتی حيوانات سروکار دارد، گاهی می‌تواند به همکاران استراحت لازم را بدهد تا بتوانند تعادل و همدلی خود را بازيابند.

بايد کارکنانی را که از این نوع خستگی رنج می‌برند، متقاعد کرد تا به خود استراحتی بدهند. آنها بايد تشويق شوند تا بر روی کارهايی که بخوبی انجام می‌دهند تمرکز کنند و از کار زياد بپرهیزند.

همیشه بايد به مناسبت موفقيت‌ها، هر چقدر هم که کوچک باشند، جشن گرفت و آنها را یادآوری کرد. تمرکز بايد بر روی اين موفقيت‌ها باشد، نه بر حيوانات رنجوری بیشماری که سازمان نمی‌تواند به آنها کمک کند.

بیشتر نشان بده

مطالب مرتبط

همچنین مطالعه کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا