مقدمه راهنمای WAP
«انجمن جهانی حمایت از حیوانات» (WSPA) (که در حال حاضر WAP یا World Animal Protection نامیده می شود) در سال 1981 و از طریق ادغام دو سازمان زیر تأسیس شد. «فدراسیون جهانی حمایت از حیوانات» (WFPA) که در سال 1953 بوجود آمده بود و «جامعۀ بین المللی حمایت از حیوانات» (ISPA) که در سال 1959 بنیان گذاشته شده بود. امروزه WSPA در سراسر جهان 12 دفتر دارد و دارای بیش از 640000 حامی در همه جای دنیا می باشد.
شبکۀ اعضای انجمن WSPA، بزرگترین فدراسیون بین المللی سازمان های حمایت از حیوانات در دنیاست که بالغ بر 650 انجمن در بیش از 140 کشور دنیا دارد. این اعضاء از سازمان های بزرگ بین المللی گرفته تا گروه های تخصصی کوچک، متغیر هستند. WSPA معتقد است نیاز به همکاری نزدیک بین گروه های حمایت از حیوانات وجود دارد و با همکاری یکدیگر و به اشتراک گذاشتن دانش و مهارت، پیشرفت و پایداری بیشتری در زمینه رفاه حیوانات می تواند ایجاد گردد.
انجمن های عضو به تنهایی، با همکاری یکدیگر یا با WSPA روی پروژه ها وکمپین ها کار می کنند.همچنین این شبکه در جوامعی که تفاوت زیادی در(تعریف) رنج حیوانات وجود دارد، سازمان های نو ظهور را توسعه داده و پشتیبانی می کند.
دفترچۀ راهنمای انجمن برای استفادۀ شما درست شده و شامل راهکارها و توصیه هایی در مورد همۀ جنبه های اصلی کار حمایت ازحیوانات است. همچنین به جزئیات بسیاری از مؤثرترین و مفیدترین منابع موجود حمایت از حیوانات می پردازد. امیدواریم این کتابچۀ راهنما ثابت کند که برای انجمن های عضو WSPA مرجع و منبعی مفید است.
سپاسگزاری
مطالب این کتابچۀ راهنما توسط Janice H.Cox کارشناس ارشد آموزش پیشگامان، جمع آوری شده است.
WSPA مایل است سهم افراد زیر در تهیۀ این کتابچۀ راهنما را به رسمیت بشناسد.
Dr. Michael Appleby, John Callaghan, Jasmijn de Boo, Rosalie e’Silva , Alistair Findlay, Leah Garces, Jo Hastie, Dr. Elly Hiby, Dr. Roy Jones, Jonathan Owen, Charlotte Scott, and Peter Stevenson.
همچنین WSPA از انجمن های حمایت از حیواناتی که منابع بسیار خوب ذکرشده در دفترچۀ راهنما را ارائه کردند، قدردانی می کند و از عضو دیگر انجمن یعنی«شبکه حیوانات دنیا» به خاطر اطلاعات آرشیو و وب سایتش سپاسگزار است.
WWW.Worldanimal.net
ساختار
این راهنما به چهار قسمت تقسیم شده است:
* مسائل مربوط به حمایت از حیوانات
* راه های حل یك مسئله
* ادارۀ یك انجمن حمایت از حیوانات
* مهارت های ضروری
بخش 1 ـ به مسائل رفاهی موثر بر کمپین حیوانات می پردازد از جمله: حیوانات خانگی، حیوانات مزرعه، حیات وحش، حیوانات كارگر، حیواناتی كه در برنامههای تفریحی مورد استفاده قرار میگیرند، حیوانات آزمایشگاهی، و برای حل این مسائل روشهای عملی پیشنهاد میكند.
بخش 2 ـ این بخش از کتاب به بررسی راه های مختلف ارتقاء کیفیت و بهبود وضعیت رفتار با حیوانات میپردازد. در ابتدا، دو راه اصلی یعنی: قانونگذاری و آموزش، مورد امتحان قرار میگیرند و سپس با توصیههای عملی در چگونگی مبارزه، مذاكره با مسئولان و استفاده از رسانهها به نفع خود، كار دنبال میشود.
بخش 3 ـ ارکان اصلی ادارۀ یك انجمن حمایت از حیوانات را مورد بحث قرار میدهد. این بخش نکات مهم برای تأسیس یك انجمن را مطرح میسازد و همچنین رئوس مطالب درباره چگونگی ایجاد خط مشی، ادارۀ پروژه ها و جمع آوری پول را مطرح میسازد. و سرانجام، اهمیت خدمات پشتیبانی، كتابخانه ها و نشریات مورد بررسی قرار میگیرند.
بخش 4 ـ نگاهی كلی دارد به بسیاری از مهارتهای شخصی و تخصصی لازم برای ادارۀ یك انجمن حمایت از حیوانات تأثیرگذار، از قبیل: رهبری، تشكیل گروه، مدیریت زمان، برگزاری نشستهای مؤثر، معرفی خود، كنترل فشار روحی، كنار آمدن با خستگی مفرط ناشی از دلسوزی، یادگیری مداوم و ایجاد انگیزه.
برای درك بهتر مفهوم رفاه حیوانات به معنای وسیع تر، مقدمۀ این راهنما به رئوس مطالب دربارۀ مفاهیم اولیۀ رفاه حیوانات میپردازد و از چگونگی پیدایش و توسعۀ جنبشهای حمایت از حیوانات در طی سالها سخن میگوید. به علاوه، جنبه های اخلاقی و فلسفی در ارتباط با رفاه حیوانات و نقش و تأثیر مذهب مورد بحث قرار میگیرد.
فهرست مطالب
بخش اول: مسائل مربوط به حمایت از حیوانات
- فصل یک ـ حیوانات خانگی
- فصل دو ـ حیوانات مزرعه
- فصل سه ـ حیوانات وحشی
- فصل چهار ـ حیوانات کارگر
- فصل پنج ـ حیوانات بکار گرفنه شده در برنامه های تفریحی
- فصل شش ـ حیوانات آزمایشگاهی
بخش دوم: راه های حل یک مشکل
- فصل هفت ـ قوانین حمایت از حیوانات
- فصل هشت ـ آموزش انسانی
- فصل نه ـ برپایی کمپین
- فصل ده ـ مذاکره کردن
- فصل یازده ـ استفاده کردن از رسانه ها
بخش سوم: ادارۀ یک انجمن حمایت از حیوانات
- فصل دوازده ـ تشکیل یک انجمن
- فصل سیزده ـ استراتژی
- فصل چهارده ـ ادارۀ پروژه
- فصل پانزده ـ حمایت مالی
- فصل شانزده ـ خدمات پشتیبانی
- فصل هفده ـ کتابخانه
- فصل هجده ـ نشریات
بخش چهارم: مهارت های لازم
- فصل نوزده ـ رهبری
- فصل بیست ـ تشکیل گروه
- فصل بیست و یک ـ مدیریت زمان
- فصل بیست و دو ـ نشست های مؤثر
- فصل بیست وسه ـ معرفی خود
- فصل بیست و چهار ـ کنترل استرس
- فصل بیست و پنج ـ مقابله با خستگی تاشی از دلسوزی
- فصل بیست وشش ـ یادگیری مداوم
- فصل بیست و هفت ـ حفظ انگیزه
مفاهیم اولیۀ رفاه حیوانات
طرفداران رفاه حیوانات معتقدند: هر حیوانی ارزش ذاتی خودش را دارد و می بایست مورد احترام و حمایت قرار گیرد. آنها دریافته اند که: حیوانات از نظر زیست شناسی دارای غریزه و نیازهای مشخصی هستند و می توانند درد و رنج را احساس کنند. آنها براین باورند: حیوانات باید اجازه داشته باشند که به دور از رنج قابل اجتناب از سوی انسان ها، زندگیشان را بکنند و زندگی باکیفیت و مرگی اخلاقی داشته باشند. به هر حال رفاه مناسب، تنها عدم ظلم یا رنج غیر ضروری نیست بلکه بسیار پیچیده تر است.
رفاه حیوانات معمولاً با استفاده از یک سری مفاهیم تعریف می شود از جمله: حالت های جسمی، روحی و طبیعی، رهایی پنجگانه، نیازها و احساس. هر کدام از این مفاهیم، در ادامۀ این بخش توضیح داده می شوند.
حالت های جسمی، روحی و طبیعی
ارزیابی رفاه یک حیوان مستلزم بررسی سلامت جسمی ( ظاهرش چقدر مناسب است؟) سلامت روحی ( چه احساسی دارد؟) و توانایی بروز رفتارهای طبیعی ( در این بخش telos نامیده می شود) حیوان می باشد. اگر ظاهر حیوان مناسب بنظر بیاید وسرحال و فارغ از رنج باشد، می توان گفت رفاه حیوان خوب است.
یک حیوان می تواند دارای مشکل جسمانی مثل تومور باشد و اگر احساس درد و ناراحتی نکند، از نظر روحی تحت تأثیر قرار نمی گیرد. به همان اندازه ممکن است یک حیوان احساس ترس و اضطراب کند ولی مشکل جسمی هم نداشته باشد. بنابراین شرایط می تواند یا بر جسم، یا بر روح حیوان و یا بر هر دو، تأثیر بگذارد.
حالت سوم ـ telos ـ به توانایی حیوان برای برآورده کردن نیازها و امیال طبیعی گفته می شود. مثلاً یک خوک در محیط طبیعی بیش از 70 درصد وقتش را صرف این می کند که پوزه اش را برخاک بمالد و یا سایر رفتارهای دهانی انجام دهد. همچنین درگیر تعامل های پیچیده اجتماعی شود اما خوک هایی که در دکۀ آبستنی نگهداری می شوند، و جایشان آنقدر تنگ است که حتی نمی توانند دور خودشان بچرخند، از انجام رفتارهای طبیعیشان محروم می شوند. این محرومیت از بروز رفتار طبیعی، منجر به رفتارهای غیرطبیعی تکراری، موسوم به رفتار کلیشه ای می شود. مثل گاز گرفتن میله ها.
این سه مفهوم اغلب برای تعریف رفاه حیوانات به صورت جداگانه یا ترکیبی مورد استفاده قرار می گیرند.
تعریف های سنتی عمدتأ بر وضعیت جسمی حیوان تمرکز می کنند: «رفاه، وضعیت حیوان را با توجه به تلاش برای کنارآمدن با محیط خود تعریف می کند.»(Fraster&Broom,1990)
Duncan (1993) اینگونه دفاع می کند که احساسات (حالات روحی) بحرانی هستند ولزوماً ربطی به سلامتی یا تناسب اندام ندارند… « نه سلامتی، نه عدم استرس و نه تناسب اندام لازم/کافی نیستند تا نتیجه گیری کنیم یک حیوان از رفاه خوب برخوردار است. رفاه به آنچه حیوان احساس می کند، بستگی دارد.»
Rollin (1993) می گوید هم حالت روحی (درد و رنج) و هم توانایی برآورده کردن نیازهای طبیعی، به رفاه مربوط هستند: « رفاه نه تنها به معنای کنترل درد و رنج است، بلکه به معنای تغذیه و تحقق امیال طبیعی حیوان نیز می باشد که من به آن telos می گویم.»
هر تعریفی ارائه شود، واضح است که این سه مفهوم به همدیگر پیوسته هستند و هر گونه مصالحۀ قابل توجه در یکی از آنها، تمایل به تأثیر بر دو مفهوم دیگر دارد.
رهایی پنجگانه
یکی دیگر از مفاهیم معروفی که برای تعیین کمیت رفاه حیوانات بکار می رود، چهارچوب « رهایی پنجگانه» است. که رویکردی کلی دارد وهر سه مفهوم بیان شده قبلی را در نظر می گیرد.
این پنج رهایی که در اصل توسط شورای رفاه حیوانات مزرعۀ انگلستان (FAWC) وضع شدند و راهنمایی های ارزشمندی در مورد رفاه حیوانات ارائه می دهند، الان دیگر در دنیا به رسمیت شناخته می شوند و نسبت به زمان تدوینشان کمی تغییر کرده اند. تعریف فعلی به قرار زیر است:
- فارغ از گرسنگی و تشنگی: با دسترسی به آب تازه و یک رژیم غذایی که سلامتی و نشاط را تأمین کند؛
- فارغ از ناراحتی: با فراهم کردن محیطی مناسب، از جمله سرپناه و یک مکان استراحت خوب؛
- فارغ از درد: رهایی از بیماری یا آسیب با پیشگیری، یا تشخیص سریع و درمان آن؛
- آزادی برای ابراز رفتار طبیعی: با فراهم کردن فضای کافی، امکانات مناسب و زندگی در کنار همنوع خود؛
- فارغ از ترس و سختی: با ایجاد شرایط مطمئن و معالجۀ حیوان که از بیماری های روحی جلوگیری کند.
اینها یک چک لیست مفید هستند برای شناسایی موقعیت هایی که باعث به خطر افتادن شرایط خوب رفاهی حیوان می شوند؛ یعنی هر شرایطی که باعث ایجاد ترس، درد، ناراحتی، آسیب، بیماری، یا پریشانی در رفتار گردد.
نیازها
نیازها یعنی « ضرورت ها و واجباتی در زندگی حیوان، برای بدست آوردن منبعی خاص یا پاسخگویی به محرک های جسمی و محیطی» (Broom&Johnson,1993)، که برای اطمینان از رفاه حیوان، می بایست فراهم گردند.
نیازها ممکن است، طیف وسیعی ازمواد غذایی، آب، آسایش، رسیدگی به محیط زندگی، و اجتناب از بیماری های عفونی را شامل شوند و از نظر اهمیت نسبی به صورت زیرطبقه بندی می شوند:
- نیازهای لازم برای حفظ زندگی: برای اطمینان از بقا می بایست فراهم گردند.
- نیازهای لازم برای حفظ سلامتی: اجتناب از بیماری و آسیب
- نیازهای لازم برای حفظ آسایش: کمک به کیفیت زندگی
(Humik&Lehmen,1985).
برای اطمینان از خوب بودن رفاه حیوان، تمام این احتیاجات باید برآورده شوند.
ادراک
قوه ادراک حاکی از سطح هوشیاری آگاهانه است؛ یعنی داشتن هیجان و احساس و قابلیت حس درد
ادراک اشاره دارد که حیوانات:
- از محیط اطراف خود آگاه هستند.
- بُعد احساسی دارند.
- از آنچه برایشان اتفاق می افتد، آگاه هستند.
- قادرند از تجربه درس بگیرند.
- از احساسات جسمی آگاه هستند: مثل درد، گرسنگی،گرما، سرما و غیره.
- روابطشان با حیوانات دیگر را درک می کنند.
- بین حیوانات، اشیا و موقعیت های مختلف قدرت انتخاب دارند.
اکنون شناخت گسترده ای از قوۀ ادراک حیوانات وجود دارد که نیاز به حمایت ازرفاه آنان را تقویت می کند. اتحادیۀ اروپا از زمان گنجاندن یک پروتکل به معاهدۀ رفاه حیوانات که در آمستردام در سال 1997 به امضا رسید، رسماً حیوانات را موجوداتی حساس شناخت.
علم، اخلاق و قانون
علم رفاه حیوانات، تأثیر انسانها بر حیوانات را از دیدگاه حیوانات مطرح میسازد. برای اصلاح قوانین رفاه حیوانات غالباً ازشواهد علمی به عنوان مبنا استفاده می شود. این شواهد در پدیدآوردن تغییرات بزرگی در زندگی حیوانات مزرعه، حیوانات آزمایشگاهی و حیوانات باغ وحش بسیار مؤثر بودهاند. برای قضاوت در مورد رفاه حیوانات، تنها علم ملاك محسوب نمیشود بلكه شواهد و فاكتورهایی هم كه كمتر محسوس هستند به حساب میآیند.
اخلاق، بر جنبه های اخلاقی اعمال انسانها بر روی حیوانات نظر دارد؛ این که چگونه انسانها در حال حاضر با حیوانات رفتار میكنند و این که چگونه می بایست با حیوانات رفتار كنند.
قوانین رفاه حیوانات توجهش به این است که چگونه باید با حیوانات رفتار شود و بازتابی از مقررات حاکم بر جامعه در ارتباط با نحوۀ استفاده و رفتار با حیوانات است. قابل بحث است كه قانون، صرفاً کاربرد عملی وضعیت فعلی علم و اخلاق در یك جامعه است، همانطوركه توسط کاربران و درنهایت سیاستمداران، پذیرفته شده است.
تاریخچۀ حمایت از حیوانات
دانستن تاریخچۀ جنبش حمایت از حیوانات به دلایل زیادی اهمیت دارد.
اولاً با مطالعۀ تاریخچۀ حمایت از حیوانات، ما از مشكلاتی كه در گذشته در ارتباط با رفاه حیوانات وجود داشته، كوشش هایی كه در جهت رفع آنها به عمل آمده و دستاوردهای خاص آگاه میشویم. این آگاهی به ما كمك میكند كه از تاریخ درس بگیریم و اشتباهات گذشته را مرتكب نشویم و یا به تكرار موقعیت های سابق نپردازیم.
به علاوه، دانستن تاریخ این جنبش به ما كمك خواهد كرد بفهمیم كه چگونه كوشش های امروز در آینده به تغییرات شگرف و درخشانی منجر خواهند شد و پیشرفت های تدریجی سرانجام به حیوانات كمك خواهد كرد كه از رفتار بهتر و انسانیتری از سوی جامعه برخوردار گردند. ممكن است ما خودمان شاهد همۀ تغییرات نباشیم اما با اطلاع از پیروزی های بزرگ در تاریخ مطمئن میشویم كه كوشش هایمان در مسیر درستی حرکت می کنند.
سرانجام و مهمتر از همه، مطالعۀ تاریخ حمایت از حیوانات به ما میآموزد كه این جنبش نمیتواند تحت تأثیر تغییرات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قرار نگیرد. در واقع توسعه جنبش حمایت از حیوانات رابطۀ تنگاتنگی با موارد ذكر شده دارد.
با آنكه این جنبش در هر كشور دارای ژرفای تاریخی مخصوص به خود است، در این بخش توجه اصلی به تاریخ جنبش در انگلستان است. انگلستان دارای طولانیترین تاریخچه در رابطه با حمایت از حیوانات است كه بخشهایی از آن موازی با حركتها و جنبشهایی در اروپا و آمریكای شمالی است.
طرز نگرش انسان نسبت به حیوانات
شواهد تاریخی در انگلستان مبنی بر آن هستند كه از سال 1500 تا 1800 این عقیده مرسوم بود كه: «دنیا برای بشر ساخته شده است و سایر گونهها زیردست و فرمانبردار خواستههای انسان هستند.» با این همه، مردم و حیوانات زندگی نزدیك و تنگاتنگی داشتند. برای مثال، داشتن حیوان خانگی امری رایج و متداول بود و در اوایل سالهای 1700 جزیی از زندگی طبیعی و عادی هر خانواده به حساب میآمد.
سخن معروف جرمی بنتام در قرن هجدهم، مفاهیم اصلی جنبش رفاه حیوانات را پایه ریزی می کند. وی گقته بود: «نكتۀ مورد سؤال در مورد حیوانات این نیست كه آیا آنها قادر به استدلال هستند؟ یا میتوانند حرف بزنند؟ بلكه سؤال اصلی این است كه: آیا آنها رنج می برند؟»
در همان دوره، بسیاری از شعرا و نویسندگان شروع به ابراز همدردی با حیوانات كردند و ظلم به حیوانات و بهرهكشی از آنها را مورد انتقاد قرار دادند.
رابطۀ انسان ـ حیوان در نتیجۀ توسعه كشاورزی، رشد اقتصادی، گسترش شهرها و تحولات سیاسی تغییر كرده است. صنعتی شدن بریتانیا در قرن نوزدهم سبب تغییراتی در طرز فكر مردم نسبت به طبیعت گردید و در شهرنشینی زندگی اجتماعی نیز تأثیر گذاشت. با صنعتی شدن جامعه، مردم به تدریج ارتباط و پیوند خود را با حیوانات از دست دادند و وابستگی سابق آنها به حیوانات كاهش یافت.
وقتی ارتباط آدمها با حیوانات كارگر كم شد، رابطۀ نزدیكتری با حیوانات خانگی پیدا كردند. تا پیش از پایان قرن نوزدهم، نگهداری از حیوانات خانگی در بریتانیا امری رایج شد و این امر به ایجاد یک دیدگاه انسانی کمک کرد؛ که در آن حقوق غیرآدمیان هم مثل انسان ها رعایت شود.
نقاط عطف در تاریخ حمایت از حیوانات
«هر جنبش بزرگی ناگزیر از طی سه مرحله است: تمسخر، مذاکره، انتخاب». جان استوارت میل
در سال 1781 اولین قانون مربوط به حیوانات از تصویب گذشت که نحوۀ رفتار با گاو و گوسفندها در بازار اسمیت فیلد لندن را به دقت مورد بررسی قرار داد. در سال 1786 قوانینی وضع شد كه ذبح حیوانات را منوط به داشتن مجوز میكرد و در سال 1800 لایحهای مبنی بر ممنوعیت داغ زدن گاوهای نر در پارلمان بریتانیا قرائت شد اما به تصویب نرسید.
در سال 1822 قانون «جلوگیری از رفتار ظالمانه و نامناسب نسبت به گاو و گوسفندها » توسط ریچارد مارتین به مجلس برده شد و پارلمان بریتانیا آن را تصویب كرد. این اولین قانون رفاه حیوانات در دنیا بود كه به طور رسمی از تصویب پارلمان گذشت و براساس آن، کتک زدن یا بدرفتاری با تعدادی از حیوانات از قبیل اسبها، گوسفندها و گاوها جرم محسوب میشد. در سال 1824 انجمن جلوگیری از ظلم به حیوانات (كه در سال 1840 به انجمن سلطنتی حمایت از حیوانات تغییر نام داد) تأسیس شد. كار این انجمن عمدتاً بر اجرای قانون و پیگرد قانونی متمركز بود. در سال 1835 قانون فوق اصلاح شد و حمایت از همۀ حیوانات خانگی از قبیل سگها و گربهها نیز به آن اضافه شد.
اولین سازمان حمایت از حیوانات آمریكا با نام « انجمن جلوگیری از ظلم به حیوانات آمریکا » در سال 1866 تأسیس شد و تا پیش از سال 1900 صدها انجمن دیگر برای حمایت از حیوانات در آمریكا شكل گرفتند.
در سال 1860 خانم مری تیلبی كه اولین زن بنیانگذار یك انجمن بریتانیایی برای رفاه حیوانات بود، خانۀ سگ های بترسی(Battersea)را تأسیس كرد كه قبلاً خانۀ موقت سگ های گرسنه و گمشده نام داشت. این انجمن اولین جایی بود كه سرپناهی در اختیار سگ های خیابانی گذاشت.
از شروع سالهای 1870 پستانداران، مخصوصاً سگ ها و گربه ها را به جای خزندگان در تشریح حیوانات زنده مورد استفاده قرار دادند در حالی كه بین سال های 1830 تا 1840 بیشتر از خزندگان استفاده میشد. در طول سالهای 1870 گروه هایی برای مبارزه با تشریح حیوانات زنده تشكیل گردید كه از جمله میتوان: اتحادیۀ بریتانیایی الغای تشریح حیوانات زنده و انجمن ملی ضد زنده شکافی حیوانات را نام برد. با آنکه انجمن جلوگیری از ظلم به حیوانات، از ابتدا تشریح زنده را به عنوان سوءاستفاده از حیوانات محكوم میكرد، تا سال 1876 هیچ قانونی در این زمینه ارائه نشد. این «اقدام برای اصلاح قانون مربوط به ظلم در حق حیوانات» در نوع خود در دنیا اولین بود. این قانون به صدور مجوز و بازرسی کلی آزمایش بر روی حیوانات نظم داد.
در سال 1906 حادثه مشهوری كه به «واقعۀ سگ قهوه ای» معروف است، رخ داد. دو دانشجوی پزشكی به بهانۀ علم، آزمایش های بینهایت ظالمانه و وحشتناكی را روی حیواناتی كه در اختیار انستیتوهای پزشكی بودند به عمل آوردند. این جریان منجر به آن شد كه از طرف شورای انجمن ملی ضد زندهشكافی حیوانات مجسمۀ یک سگ قهوه ای در بترسی پارک لندن نصب شود. این مجسمه سمبل و یادآور حیواناتی بود كه زنده زنده در آزمایشگاهها تشریح و سپس كشته می شدند. یك سال بعد 100 دانشجوی پزشكی سعی كردند مجسمه را از بین ببرند، اما مردم محلی با موفقیت از آن دفاع كردند. با آنكه مجسمه در سال 1910 ناپدید شد، در همان سال چندین هزار نفر از مردم در میدان ترافالگار حاضر شدند و علیه تشریح حیوانات زنده تظاهرات كردند. این حادثه به خاطر مبارزه با تشریح زنده، تبلیغات زیادی بدست آورد و مجادلات زیادی در رسانههای آن زمان برانگیخت.
در سال بعد یعنی 1911 قانون حمایت از حیوانات در بریتانیا از تصویب گذشت. در نتیجه، همۀ قوانین موجود در این زمینه یكپارچه شد.
در طول جنگ جهانی اول و دوم، جنبش زیاد فعال نبود. ریچارد رایدر، یك دانشمند بریتانیایی ابراز میدارد كه تاریخچۀ اصلاحات اجتماعی نشان میدهد كه جنگ، وجدانها را بیحس میكند.
در سالهای 1960 ظلمهایی كه در پرورش متراكم حیواناتی كه «به عنوان غذا خورده میشوند» از پرده بیرون افتاد و شكنجهای كه هنگام به اصطلاح «پرورش صنعتی حیوانات» نسبت به این حیوانات روا داشته میشود، جامعۀ جهانی را در بهت و حیرت فرو برد. كتاب «ماشینهای حیوانی» نوشتۀ روث هاریسون كه در سال 1964 به چاپ رسید، در آگاه كردن جامعه و دولت بسیار مؤثر بود و سبب جروبحثهایی در میان مردم شد. در سال 1967 پیتر رابرتز انجمنِ «شفقت در دامداری جهانی» را تأسیس كرد تا علیه سوءاستفاده از حیوانات مزرعه اعتراض كند.
اما به صورت رسمی و قانونی، عملاً تغییرات اندكی صورت گرفته بود. بی توجهی دولت، امید مبارزان را به یأس تبدیل كرد. در دهۀ 1970 با مطرح شدن ایدۀ توقف استثمار حیوانات، شناخت عمومی از حقوق حیوانات افزایش یافت. فعالان حقوق حیوانات به علت قصور دولت در اتخاذ عملكردی مؤثر و انسانی در مورد مسائل مربوط به حیوانات مأیوس شدند. كتاب تأثیرگذار «آزادی حیوانات» نوشتۀ پیتر سینگر، در آن زمان به بسیاری از فعالان انگیزه داد و آنها را بسیج كرد تا جنبش را به جلو ببرند. تظاهرات عمومی، اعتراضات، و نوشتن طومارها شکلی منظم به خودگرفت. از سال 1970 اعتراض به انتقال حیوانات به آزمایشگاه ها و مراکز پرورش صنعتی حیوانات به موازات تحریم شكار، تأسیس آزمایشگاهها و مراکز پرورشی ، ادامه داشته است. این فعالیتها و وقایع، روشی جنجالی را بوجود آورد تا مردم را با مسائل حقوق حیوانات بیشتر آشنا كند.
در دهۀ 1970 جنبش حمایت از حیوانات به دو مقوله تقسیم شد: رفاه حیوانات و حقوق حیوانات. آنهایی كه به حقوق حیوانات عقیده دارند، به حق طبیعی زندگی یک حیوان معتقدند و در جستجوی بنیان نهادن حقوق اولیه برای حیوانات و متوقف ساختن استثمارشان توسط انسان ها هستند.افرادی که به رفاه حیوانات معتقدند با استفادۀ بشر از حیوانات موافقند مشروط بر آنكه این استفاده انسانی باشد. هر دو گروه رفاه حیوانات و حقوق حیوانات، اغلب خودشان را انجمنهای حمایت از حیوانات مینامند. نقطه نظرات و بحثهای دامنه داری در رابطه با تفاوت بین حقوق حیوانات و رفاه حیوانات وجود دارد. عدهای عقیده دارند كه تفاوتهای فلسفی بین حقوق حیوانات و رفاه حیوانات چندان مهم نبوده و تنها «دلسوزی، مراقبت و احترام» نسبت به حیوانات اهمیت دارد.
در سال 2002 آلمان اولین كشور اروپایی شد كه در قانون اساسی خود حیوانات را مورد حمایت قرار داد و تصریح كرد كه «دولت مسئولیت حفاظت از شالوده های طبیعی حیات و حیوانات را برای استفادۀ نسل بعد به عهده میگیرد.» سوئیس هم با اصلاح قانون اساسی خود تصدیق كرد كه حیوانات از حق حیات برخوردارند. تغییر جایگاه حیوانات در سیستم قانونی این دو كشور نقطۀ عطفی در تاریخ جنبش حمایت از حیوانات محسوب میشود.
همانطور كه در فصل قوانین حمایت از حیوانات خواهید دید، اتحادیۀ اروپا همت عظیمی برای پیشبرد رفاه حیوانات در سراسر اروپا به كار بسته است. اتحادیه اروپا درسال 1997 پروتکلی به عهدنامۀ اولیۀ خود ارائه كرد كه اعضای اتحادیه را ملزم میكرد هنگام تصویب قوانین مربوط به تحقیقات، حمل و نقل، كشاورزی و بازار داخلی، رفاه حیوانات را نیز در نظر بگیرند. تأثیر عمدۀ دیگر در اروپا، از سوی شورای اروپا بوده است و علیرغم آنكه در سال 1949 به عنوان سنگر حمایت از حقوق بشر در اروپا تأسیس شد، رفاه حیوانات را نیز به حوزۀ فعالیت خود افزود.
تأثیرهای مستعمراتی باعث تشكیل سازمانهایی شبیه انجمن حمایت از حیوانات (SPCA) در آسیا، آمریكای جنوبی و آفریقا شد. برخی از اینها، دهها سال قبل به شكل گروه هایی كه به مشكلات سگها و گربه ها رسیدگی میكردند تشكیل شده بودند و اغلب بنیانگذاران از مهاجران «غربی» بودند. اگرچه، امروزه بسیاری از این سازمانها توسط مردم بومی اداره میشود و سازمان های جدیدی توسط مردم بومی آن مناطق ساخته شده است كه به مسائل و مشكلات بسیاری از حیوانات رسیدگی میكنند.
در چند دهۀ اخیر، بسیاری از گروهها در بریتانیا و آمریكای شمالی جهت مبارزه و فعالیت خود را تغییر داده و در كشورهای خارج نیز این امر را دنبال میكنند. بسیاری از مبارزان و فعالان بینالمللی كه برای نجات نهنگ ها، فك ها، خرس های پرورشی و یا علیه حمل ونقل حیوانات به فواصل بسیار دور و بازارهای گوشت حیوانات وحشی مبارزه میكنند، از جامعۀ بین المللی تقاضای كمك و پشتیبانی دارند. بسیاری از كشورها كه کار حمایت از حیوانات را تازه شروع کرده اند، از چنین ابتكاراتی آگاهی کسب کرده اند و شروع به توسعۀ برنامه های خود در رابطه با حمایت از حیوانات نموده اند. در این کشورها وجود منابع و پشتیبانی دراز مدت، برای سازمان ها بسیار حیاتی است تا جنبش حمایت از حیوانات را درسطح جهانی توسعه دهند.
با آنكه فلاسفه در طی قرن ها، جایگاه حیوانات را در نظم جهانی مورد بحث قرارداده اند، اما جنبش حمایت ازحیوانات یک اتفاق نسبتأ جدیدی در تاریخ محسوب میشود. بسیاری از كشورها ممكن است مثل بریتانیا دارای پیشینۀ 200 ساله در امر حمایت از حیوانات نباشند. با این همه، افراد و گروههای بیشتر و بیشتری شروع به شخم زدن زمین و كاشتن بذرهای جنبش جهانی حمایت از حیوانات كرده اند.
نقطهنظرهای اخلاقی و فلسفی
در حقیقت اخلاق، مجموعه ای از اصول یا دستورهای اخلاقی است که بسیار شخصی بوده و در طی زندگی ما تغییر میكنند و تكامل مییابند. عوامل زیادی در ضوابط اخلاقی یك فرد نسبت به حیوانات تأثیرگذار هستند كه از آنجمله میتوان به عوامل بیرونی مثل: فرهنگ، مذهب، تحصیلات، تربیت خانوادگی و عوامل درونی مثل: میزان دلسوزی فرد، توانایی همدلی و سطح فكر اشاره كرد.
بزرگی یك ملت و پیشرفت اخلاقی اش را میتوان از روی نحوۀ رفتار آن ملت با حیوانات مورد قضاوت قرار داد. مهاتما گاندی
ارزیابی اخلاق
مطالعات تاریخی انجام شده روی برخی جوامع خاص نشان میدهند كه اخلاق به موازات توسعۀ فرهنگی (و فردی) تکامل می یابد. به تدریج، استثمار، بیعدالتی، و تعدی، شناسایی و پس زده میشوند كه مصداق آن را میتوان در مثالهایی چون لغو بردگی، تحریم نژادپرستی و مقدمۀ برابری جنسی مشاهده کرد.
جالب توجه است: بسیاری از كسانی كه برای رفاه انسان مبارزه میكردند، علیه ظلم به حیوانات هم می جنگیدند. اینها شامل افرادی بودند از قبیل: ویلیام ویلبرفورس كه برای الغای بردگی مبارزه میكرد؛ اصلاحطلبان بزرگ دورۀ ویكتوریا مانند لرد شَفت بِری، جرمی بنتام و جان استوارت میل؛ سخنگوی سیاهپوست اهل هائیتی توسنت لوورچر؛ و حتی آبراهام لینكلن.
بنیاد اخلاقی ما به ویژه در غرب، به عنوان یک اخلاق مبتنی بر انسان تكامل یافته است اما 20 تا 25 سال پیش، تغییرات قابل ملاحظه ای رخ داده است. استثمار و رنج حیوانات به نحو فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته و با رشد نگرش اخلاقی به آن پرداخته میشود اما این همواره بیشتر به درازا میكشد چون شناخت بشر از رنج حیوانات مستلزم میزان بیشتری از دلسوزی و همدلی است.
اهمیت سیاسی و اخلاقی رفاه حیوانات، علیرغم این واقعیت كه «بهرهكشی از آنها در همۀ نهادهای ما ریشه دوانده است» (Midgely) به میزان زیادی شناخته شده است. این یك نشانه از قدرت اخلاق در ضوابط اخلاقی مربوط به حیوانات است. دولتها در سراسر اروپا و فراتر از آن، احساس میكنند در مورد مسائل رفاه حیوانات، از طرف رأیدهندگانشان تحت فشار فزاینده ای هستند. در نتیجه، پارلمانها دربارۀ رفاه حیوانات به بحث و مذاكره میپردازند و قانون میگذرانند و مجمع های محترمی همچون سازمان بین المللی بهداشت حیوانات (OIE) و شورای اروپا به برپایی كنگره ها و آماده كردن توصیه ها و استانداردهایی برای حمایت از حیوانات در شرایط مختلف میپردازند.
«تا زمانی كه بشر دایرۀ دلسوزی را به همۀ موجودات زنده گسترش ندهد، خود او به صلح و آرامش دست نخواهد یافت.» آلبرت شوایتزر
انواع نگرش در مورد مسائل حیوانات
نقطه نظرات گوناگونی در مورد ارتباط انسان با حیوانات وجود دارد. این تنوع نگرشها کلا به خاطر این است که مفهوم اخلاق از نظر هر فرد با دیگری فرق می کند.
طرفداران آزادی حیوانات اساساً با استفاده یا مالكیت حیوانات توسط انسانها مخالفند. بعضی از افراد این گروه برای آزادی یا نجات حیوانات متوسل به فعالیتهای خلاف قانون میشوند و عقیده دارند كه چون قوانین موجود نامناسب و ناكافی هستند، اخلاق این حق را به آنها میدهد كه دست به اینگونه اقدامات بزنند.
طرفداران حمایت از حیوانات: یك اصطلاح كلی است و شامل همۀ افرادی می شود كه در پی ارتقاء و بهترشدن وضعیت و شرایط حیوانات هستند. این اصطلاح، نسبت به اصطلاح رفاه حیوانات، گسترۀ وسیعتری از اعتقادات را شامل میشود. دیدگاه اخلاقی طرفداران حمایت از حیوانات بر این عقیده استوار است كه هر حیوانی به تنهایی دارای ارزشی ذاتی و بالفطره است و باید محترم شمرده شود و از او حفاظت و حمایت به عمل آید و باید به حیوانات اجازه داده شود تا آزادانه و به دور از درد و رنجی كه از سوی بشر متحمل میشوند زندگی كنند. با توجه به این موضوع، همۀ حیواناتی كه به وسیلۀ بشر نگهداری میشوند باید در شرایط مناسب گونۀ خود نگهداری شوند و در جایی كه نیازهای آنها برآورده نمیشود، نباید آنها را نگه داشت.
طرفداران حقوق حیوانات: باور فلسفی آنها این است كه حیوانات باید حقوقی داشته باشند، ازجمله حق آزادانۀ زندگی كردن؛ عاری از دخالت بشر و نهایتاً مرگ بدست انسان.
طرفداران حقوق حیوانات از نظر فلسفی با استفادۀ انسان از حیوانات مخالفند و تنها بعضی از آنها روابط همزیستی مثل مالكیت حیوانات خانگی را قبول دارند.
استفاده از حیوانات: اصطلاحی است كه برای استفادۀ قانونی از حیوانات به كار میرود مثل: حیوانات آزمایشگاهی، مزرعه و غیره…
رفاه حیوانات: به معنای اجتناب از ایجاد درد و رنج غیرضروری برای حیوانات است، یعنی طرفداران رفاه حیوانات در عین حال كه مخالف استفاده از حیوانات نیستند، خواستار زندگی خوب و مرگی انسانی برای حیوانات میباشند.
طرفداران حفاظت از منابع طبیعی: بر حفظ گونه ها، تعداد جمعیت و زیستگاه حیوانات تأكید دارند، در حالی كه طرفداران رفاه حیوانات تمركزشان بر تك تك حیوانات است. جنبش حفظ منابع طبیعی، در طی چهل سال گذشته شدت و قدرت بیشتری یافته است.
گیاهخواران: گوشت قرمز، مرغ، شكار، ماهی، صدف یا محصولات جانبی كشتار مثل ژلاتین یا چربی حیوانی را نمیخورند. علل گیاهخوار شدن مردم متعدد است اما بسیاری از آنها به دلیل اعتراضات اخلاقی یا نگرانی از درد و رنج حیوانات، مخصوصاً در دامداریهای صنعتی و سیستمهای پرورش متراكم دام، گوشت نمیخورند.
ویگنها: گروهی هستند كه میكوشند حتی الامكان استفاده از هر چیزی كه از حیوانات به دست میآید، را از زندگی خود حذف كنند. ویگنها از محصولات حیوانی مثل: تخممرغ، لبنیات یا عسل استفاده نمیكنند و همچنین از بکارگیری محصولاتی نظیر پشم، چرم و ابریشم كه از حیوانات گرفته میشوند، اجتناب میكنند.
خلاصهای از عقاید فلسفی
در طی قرنها، فلاسفۀ زیادی اصول اخلاقی مربوط به حیوانات را مورد بحث قرار دادهاند. در اینجا مثالهایی از دیدگاه های فلسفی مهم بیان شده تا نشان دهد كه چگونه اصول اخلاقی مربوط به حیوانات، همچنان رو به تكامل است.
ارسطو (یونانی 384 ـ 322 ق.م) مؤكداً بر این باور بود كه حیوانات برای استفادۀ بشر در روی زمین هستند: «گیاهان به خاطر حیوانات وجود دارند و جانوران وحشی به خاطر انسان ـ حیوانات اهلی برای استفاده و غذا، حیوانات وحشی برای غذا و سایر ملزومات زندگی ازقبیل لباس و ابزار مختلف. از آنجایی كه طبیعت چیزی را بیهوده نمیسازد، بیتردید این نکته حقیقت دارد كه همۀ حیوانات را به خاطر بشر ساخته است.»
احتمالاً وی مسئول ایجاد «حس برتری انسان نسبت به حیوانات » درخیلی از کشورهای غربی است. او عقیده داشت كه حیوانات فاقد شعور هستند و شعور و منطق چیزی بود كه بوضوح بشر را از حیوان متمایز میكرد.
پلوتارك (یونانی C.120 AD ـ 46) به شدت علیه ظلم به حیوانات سخنرانی میکرد. او از این دیدگاه كه «حیوانات به خاطر این در روی كرۀ زمین گذاشته شدهاند كه طعمۀ انسانها شوند»، حمایت نمیكرد و به ارزش ذاتی حیوانات، زیبایی، شكوه و غنایی كه به طبیعت میبخشیدند، اشاره داشت. متأسفانه پلوتارك و سایرین قادر نبودند طرز فكر و اخلاق مردم آن زمان را تغییر دهند.
میشل دومنتین (فرانسوی 1592 ـ 1533) هر نوع ظلمی را، چه نسبت به بشر و چه نسبت به حیوانات محكوم میكرد.
او خاطرنشان ساخت كه حیوانات در میان گونۀ خود ارتباطی مؤثر برقرار میكنند و این نهایت خودخواهی انسان است كه تنها به دلیل آنكه نمیتواند آنها را درك كند به حیوانات برچسب حماقت و نداشتن احساس بزند.
دكارت (فرانسوی 1650 ـ 1596) عقیده داشت حیوانات مثل ماشین هستند و قابلیت احساس درد را ندارند. بنابراین آزمایش روی آنها بدون استفاده از مواد بیحس كننده، خیلی او را دچار عذاب وجدان نمیكرد. دلیل اصلی او برای عقیده اش این بود كه حیوانات زبان ندارند یا نمی توانند احساساتشان را بیان کنند.
این ایده كه حیوانات ماشینگونه عمل میكنند و هیچ نوع روند فکری آگاهانه ندارند، یكی از قدیمیترین ایده های فلسفی است اما هرچه بیشتر دربارۀ حیوانات میفهمیم، بیشتر این ایده از بین میرود. شواهدی رو به افزایش است که: قابلیتهای شناختی در حیوانات بسیار بیشتر از میزانی است كه سابقاً به آن باور داشتند و آنها را تنها موجوداتی حساس میدانستند.
در دورهای كه به «عصر روشنگری» معروف است (قرن هجدهم)، مفهوم «عقلانیت» در مركز علاقۀ فیلسوفان قرار داشت و تأكید روی برتری ذهن انسان و قوۀ استدلالش بود. به قوانین طبیعت یا اهمیت احساسات کمتر توجه می شد و حقوق بشر یا اخلاق، بر این مبنا تعریف میشد.
ولتر (فرانسوی 1778 ـ 1694) تأكید داشت كه برای بیان احساسات نیازی به سخن گفتن نیست. همانطور كه ما از طرز رفتار یك شخص میتوانیم به روحیۀ او پی ببریم، همانطور هم وقتی حیوانات احساساتی نظیر خوشی، نگرانی یا درد را تجربه میكنند میتوانیم از طرز رفتارشان آن را تشخیص دهیم. او خاطرنشان كرد كه فیزیولوژی حیوانات بسیار شبیه انسان است و آنها هم مثل انسان دارای اعصاب و گیرندههای درد و … هستند.
به نظر من، مردم باید از تمام هوش طبیعی خویش، چشم پوشی کرده باشند تا جرأت کنند حیوانات را چیزی شبیه ماشین متحرک بخوانند… بهعلاوه اینگونه به نظر میرسد كه (چنین مردمی) هرگز با دقت به شخصیت حیوانات توجه نكرده اند و صداهای مختلفی را كه آنها به هنگام نیاز، درد، خوشی، رنج، عشق، عصبانیت و سایر عواطف از خود بروز میدهند، تشخیص نداده اند. خیلی عجیب است كه آنها باید آنقدر خوب آنچه را که احساس نمی کنند، ابراز کنند. ولتر
كانت (آلمانی 1804 ـ 1724) فیلسوفی خردگرا بود كه فكر نمیكرد بشر مستقیماً وظیفه ای در قبال حیوانات داشته باشد ولی با این همه، ظلم به حیوانات را محکوم میكرد و عقیده داشت كه بشر باید نسبت به حیوانات مهربان باشد زیرا این مهربانی سبب گسترش احساسات انسانی نسبت به نوع بشر میگردد.
شوپنهاور (آلمانی 1860 ـ 1788) احساس میكرد شباهتهای بین انسان و حیوان بیشتر از تفاوتهای بین آنهاست. او اظهار میداشت كه « دلسوزی نسبت به حیوانات، رابطه نزدیکی با خوبی شخصیت دارد و میشود با اطمینان ادعا كرد كسی كه به حیوانات ظلم میكند نمیتواند آدم خوبی باشد».
جرمی بنتام (انگلیسی 1832 ـ 1784) بنیانگذار مكتب سودمندگرایی بود. فلسفهای كه عقیده داشت باید بكوشیم اقدامات لازم را انجام دهیم تا در میان تمام آنچه که رویشان تأثیر می گذاریم، بهترین ضریب لذت (خوشحالی) را نسبت به درد (رنج) ایجاد کنیم. معروفترین نقل قول از او كه میگوید: «پرسش اصلی در مورد حیوانات این نیست كه آیا آنها قادر به استدلال هستند یا خیر، میتوانند صحبت كنند یا خیر، بلكه این است كه آیا رنج میكشند یا خیر؟» مستقیماً به کوته فكری بحث عقلانیت حمله کرد. او وضع اسفناك حیوانات را به بردگان تشبیه کرد كه در آن بردگان بخشی از گونه های انسانی را نشان دادند كه با آنها مثل «موجودات فرودست» رفتار میشد. او عقیده داشت روزی خواهد رسید كه بقیۀ حیوانات نیز همچون بردگان به حقوقی كه مستبدان از آنها گرفته اند، دست پیدا میكنند.
جان استوارت میل (بریتانیایی 1873 ـ 1806) با جرمی بنتام همعقیده بود. او فکر میكرد این كاملاً طبیعی و اخلاقی است كه بشر به رنج و یا خوشی گونه های دیگر اهمیت بدهد.
چارلز داروین (انگلیسی 1882 ـ 1809) احساس میكرد به خوبی ثابت شده است كه «حیوانات فرودست» هم مثل انسان ها از همان احساسات به هیجان می آیند. او اظهار داشت که «حیوانات فرودست همانند انسان، آشكارا خوشی و درد، شادمانی و بدبختی را احساس میكنند. شادمانی هرگز بهتر از زمانی كه توله سگها، بچه گربه ها و بره ها و غیره… مثل بچههای ما با هم بازی میكنند، به نمایش گذاشته نشده است.» مشاهدات او نشان داد كه ترس روی حیوانات همان تأثیری را دارد كه در انسان دیده می شود و باعث: لرزش ماهیچه ها، تپش قلب، شل شدن عضلات و سیخ شدن موها میشود. او همچنین بر احساسات و عواطف مثبت حیوانات مثل عشق ماندگار سگ به صاحبش، عواطف مادری در پریماتها و به نمایش گذاشتن رفتارهای نوع دوستانه، مانند همدردی تأكید داشت.
از نظر استعداد فکری، هیچ تفاوت اساسی بین انسان و دیگر حیوانات برتر وجود ندارد… تفاوت اصلی بین آنها در میزان است و نه در نوع. عشق به تمامی موجودات، شریفترین ویژگی انسان است. چارلز داروین
آلبرت شوایتزر (آلمانی 1965 ـ 1875) ماندگارترین میراثش، بیان فلسفۀ اصلی او یعنی «احترام به زندگی» است كه در كتاب دو جلدی «فلسفۀ تمدن» به اوج خود رسیده است. از دید شوایتزر حرمت گذاشتن به زندگی، بیشتر یك اصل اخلاقی عملی در زندگی محسوب میشود، تا تنها یك پیام فلسفی. او آن را آیین عشقی توصیف کرد كه همۀ جهان را در بر گرفته است. زندگی آنقدر مقدس تلقی میشود كه طرفدارانش حتی حاضرند از مسیر خود منحرف شوند تا مبادا به موجود زنده ای آسیب وارد كنند.
«مقدار ناچیزی از این حجم خشونتی كه در بشر دیده میشود واقعاً به غریزۀ ظلم كردن مربوط است. بیشتر آن ناشی از بیفكری و عادات موروثی است. بنابراین، ریشههای ظلم آنقدر كه گستردگی دارد، قدرت ندارد اما باید زمانی فرا برسد كه نامردی هایی كه بخاطر عادت و بی فكری هستند در مقابل انسانیتی كه نشأت گرفته از تفكر است تسلیم شوند. بیایید سعی خودمان را بکنیم تا چنین روزی فرا برسد.» آلبرت شوایتزر
نظر معاصران
پیتر سینگر تلاش زیادی کرد تا آگاهی مردم نسبت به بهرهكشی ذاتاً غیراخلاقی از حیوانات را بالا ببرد و احساس میكرد این استثمارآخرین شكل باقیمانده از تبعیض است. كتاب اصلی او «آزادی حیوانات» كه در سال 1974 به چاپ رسید، مفاهیم اخلاقی را در مورد رفتار با حیوانات مورد كاوش قرار میدهد و سؤالات تأمل برانگیزی را مطرح میسازد همچون: چرا ما شامپانزه ها را در مراكز تحقیقات اولیۀ وحشتناک زندانی می کنیم و انواع و اقسام آزمایش ها از ناراحتكننده گرفته تا دردناک و مهلک را روی آنها انجام میدهیم، در حالی كه هرگز حتی فكرش را هم نمیكنیم همین كار را با انسانهای عقب ماندۀ ذهنی انجام دهیم که سطح هوشی پایین تری دارند؟»
تام ریگان و فلاسفۀ دیگری مثل استیفن كلارك و برنارد رالین این بحث را پیش كشیده اند كه حیوانات صاحب حقوقی هستند. مطرح كردن این موضوع مخصوصاً در ایالات متحدۀ آمریكا كه حقوق بشر واکنش شدیدی نشان می دهد، قضیۀ جذاب و مهمی است. اگرچه این بحث اشكالهای خودش را دارد. از قبیل آنكه حق باید با احساس مسئولیت همراه باشد، كه حیوانات مسلماً فاقد آن هستند، بویژه از نظر قانونی.
كری فرانسیونه یك استاد حقوق آمریكایی است كه جنبشهای حقوق حیوانات را مجبور كرده است با دوگانگی فراوانی كه بین مواضع طرفداران رفاه حیوانات و فلسفۀ طرفداران حقوق حیوانات وجود دارد، مقابله كنند. به نظر او اگر حیوانات اصلاً دارای اهمیت اخلاقی هستند (یعنی چیزهایی نیستند كه ما نسبت به آنها مستقیماً تعهد اخلاقی نداشته باشیم)، پس باید یك حق را برای آنها قائل باشیم و آن این است كه: مایملك كسی نباشند. موضع او یك موضع الغاگرانه است (الغاگران : طرفداران الغای بردگی یا هر نوع قانون ظالمانه). فرانسیونه با همۀ فلاسفۀ قبل از خود مثل پیتر سینگرز تفاوت دارد و تفاوتش در این است كه تئوری او برای گرفتن این حق اولیه، به ظرفیت شناختی (فراتر از توانایی احساس درد) متكی نیست.
«عدم خشونت، به بالاترین نظام اخلاقی منجر میگردد، كه هدف همه تكامل ها است. تا زمانی كه ما آسیبزدن به سایر موجودات زنده را متوقف نكنیم، همچنان وحشی و دور از تمدن هستیم.» توماس آ. ادیسون
دین
دین همه اش به باورها برمی گردد ـ عقیده دربارۀ آفرینش، هدف از زندگی، سرنوشت، زندگی و عشق. این اعتقادات زندگی معتقدان را شكل داده و همۀ جنبه های حیات آنها را تحت تأثیر قرار میدهد از جمله رفتارهای روزمرۀ آنها. جنبش حمایت از حیوانات برای شکل دادن و ایجاد تغییر در سیستم فکری مردم راجع به حیوانات فعالیت میكند. لذا به تبع آن، جنبشمعتقد است كه دین نقش مهمی در حركتهای حمایت از حیوانات دارد. دین میتواند نگرش مردم نسبت به حیوانات و نحوۀ رفتار با آنها را به شكل مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار دهد و همچنین میتواند برای پشتیبانی از آرمان حمایت از حیوانات مورد استفاده قرار گیرد.
ادیان و رفاه حیوانات
مواردی وجود دارد كه در واقع اعتقادات دینی موجب ظلم و یا رنج در حیوانات میگردد. به چند مثال توجه نمایید:
جشن های ظالمانه:
هر ساله این جشن ها در دهكده های سراسر اسپانیا و سایر كشورها برگزار میشوند و غالباً برای جشن گرفتن روزهای مقدس هستند. در همۀ این جشن ها به حیوانات ظلم نمی شود اما در بسیاری از آنها این کار انجام می شود. اعمال ظالمانه شامل موارد زیر هستند:
- یك الاغ مورد ضرب وشتم قرار می گیرد ودر محل اعیاد پروپالو، در «ویلانووا دلا ورا» رژه می رود و کتک می خورد.
- تعدادی بز را در خیابانها راه می برند و سپس آنها را از بالای برج كلیسا در «مانگانیسس، دلاپولوروسا» به پایین پرتاب میكنند.
- در نالدا، مرغ ها را از نخی آویزان می کنند و عده ای اسب سوار سر آنها را با دست می کَنند.
- در توردسیلاس، مرغها را از نخی آویزان میكنند و دختران جوانی كه چشم هایشان را با نواری بسته اند آنها رابا شمشیر کُند قطعه قطعه میكنند.
گزارش شده است كه كشیشها و راهبه های روستا هم در بعضی از این مراسم شركت میكنند تا این اعمال ظالمانه قابل قبول به نظر برسد.
قربانی كردن حیوانات
بسیاری از ادیان به طور سنتی حیوانات را قربانی کرده اند. علیرغم وجود این توصیهها در كتب ادیان اصلی دنیا مبنی بر قربانی كردن حیوانات، بیشتر ادیان در عمل از انجام آن خودداری كرده اند. به هر حال، این عمل هنوز هم به وسیلۀ پیروان سانتریا (Santeria) و سایر ادیان سنتی برای شفای بیماران و سپاسگزاری از خدایان صورت میپذیرد و برای مثال در مراسم خاص چون تولد، ازدواج یا مرگ انجام میگیرد.
ذبح مذهبی
ذبح حیوانات به نحو انسانی(؟؟؟) ایجاب میكند كه قبل از اقدام به كشتن، حیوانات بیهوش شوند. بیهوش كردن به وسیلۀ دستگاه مخصوصی انجام میشود (برای مثال وزنهای به سر اصابت میكند) که حیوان را بیهوش کند و اگر این کار درست انجام شود حیوان بلافاصله بیهوش میشود و دیگر درد را حس نمیكند، تا آنكه در اثر خونریزی بمیرد، اما حیواناتی كه به وسیله یهودیان به طریق شچیتا (Shechita) و مسلمانان به طریق حلال كشته میشوند، قبل از كشتن بیهوش نمیشوند و موقع كشته شدن و بریده شدن گلویشان كاملاً هشیار هستند و درد را حس میكنند. نحوۀ ذبح در كتابهای مذهبی هر دوی این ادیان ذكر شده و احتمالاً انسانیترین روش كشتار در زمان خود بوده است، اما همانطور كه در مورد قربانی كردن حیوانات مشاهده میشود بسیاری از ادیان، كتابها و قوانین مذهبی خود را در پرتو علوم جدید و پذیرش فرهنگی، مورد بازنگری و تفسیر مجدد قرار میدهند. در عمل، غالباً مسلمانان اجازۀ بیهوشی حیوان قبل از كشتار را میدهند (برای مثال در انگلستان)، در حالی كه یهودیان این اجازه را نمیدهند ولی شاید مجاز باشند بلافاصله پس از برش، بیهوشش کنند.
خلاصهای از نحوۀ نگرش ادیان اصلی به حیوانات
در ادیان بزرگ شرقی هندو و بودایی، طبیعت مقدس است و انسان نسبت به سایر موجودات زنده از مقام بالاتری برخوردار نیست. این موضوع با اسلام، یهود و مسیحیت تفاوت چشمگیری دارد، چون ادیانی انسان ـ محورهستند.
آیین هندو
داستانهای زیادی در اساطیر هندو وجود دارد كه رفتار محبت آمیز و محترمانه نسبت به حیوانات را به تصویر میكشند. یكی از اصول آیین هندو آهیمسا (بیآزار بودن = ahimsa) است و حتی در قانون اساسی هند هم آمده است. پیروان واقعی آیین هندو گیاهخوار هستند.
از نظر هندوها، روح حیوانات هم درست مثل روح انسانها رو به سوی تعالی دارد و در هر یك از دوره های زندگی به درجات بالاتر صعود میكنند. آیین هندو به پیروانش میآموزد كه هر موجودی به دلیلی پا به عرصۀ زندگی میگذارد و كشتن یك حیوان سبب میشود كه این رشته از هم گسیخته گردد و نتایج زیانآوری به بار آید.
كسی در نزد خدا عزیزتر است كه در میان موجودات زنده دشمنی نداشته باشد، كسی كه آزارش به هیچ مخلوقی نرسد. باهاگاوادگیتا
آیین جین
جینها عقیده دارند هرچیزی كه در طبیعت وجود دارد زنده است و همۀ جان ها مقدس هستند. از هر نوع آزار به هر مدل جانی، باید خودداری شود و یا به حداقل برسد. همۀ موجودات زنده، بشر و حیوانات، برای زندگی دارای حقوق مساوی هستند. بشر نه تنها در مورد گرفتن، كنترل كردن یا رام کردن سایر اَشکال حیات دارای حقوق مطلقه نیست، بلكه او وظیفۀ سنگینتری در مورد عدم خشونت و فروتن بودن در مقابل پدیدههای مرموز، شگفت انگیز، وافر و غیرعادی دنیای زنده دارد. تقریباً همۀ هشت تا ده میلیون نفر جینی كه در هند زندگی میكنند گیاهخوار هستند تا این باور را منعكس كنند.
آیین بودا
آیین بودایی براساس ایدۀ جهانی همدلی با کل حیات، استوار است. كسی پرهیزكار محسوب میشود كه نسبت به همۀ موجودات زنده دلسوز باشد. خوردن گوشت برای پیروان این آیین مجاز نیست. همچنین اعتقادات دین بودا می آموزد که: این موجودات ذی شعور همانند بقیه، قابلیت تولد دوباره دارند و هشیاری و شعور قابل كشتن نیست. بنابراین یك اتصال درونی بین همۀ موجودات زنده وجود دارد. اولین اصل، از پنج اصول اخلاقی که دین بوداییها بر آن استوار است می گوید: به هیچ موجود زندهای نباید آزار رسانده شود.
آیین یهود
یهودیت بعنوان دین، بیشتر یک آیین عملی برای زندگی است و در اغلب موارد پای حیوانات را به عرصۀ اخلاق می کشاند. برای مثال حیوانات كارگر ، مثل انسانها، روز سبت ( روز تعطیل و عبادت كه برای یهودیان شنبه و برای مسیحیان یكشنبه است) باید استراحت كنند. آیین یهود، اصل عبریِ ar ba alei hayim tsa یعنی حکم جلوگیری از « اندوه موجودات زنده» را قبول دارد. یهودیان اجازۀ شكاركردن ندارند، اما خوردن گوشت به وجدان افراد واگذار شده است. گیاهخواری اولین قانون غذایی این دین بود اما پس از Flood اجازۀ خوردن گوشت داده شد، منتها با محدودیتهای بسیار زیاد و با حس تكریم به زندگی همراه بود. لیست اسامی حیواناتی كه اجازۀ خوردن آنها داده شده و یا خوردنشان ممنوع اعلام شده است در كتاب لویتیكوس (Book of Leviticus) آمده است. حیواناتی كه خوردن گوشتشان مجاز است، حیوانات اهلی ای هستند كه نشخوار میكنند و دارای سُم شكافته میباشند. خوردن گوشت خوك، شتر و خرگوش صحرایی مجاز نیست و همینطور خون حیوانات كه به خاطر احترام به زندگی آن حیوان نباید خورده شود .
شخص عادل، طبق قوانین عدالت عمل میكند؛ او نه تنها با انسان طبق قوانین عمل میكند بلكه با حیوانات هم همین گونه رفتار می کند. مالبیم
آیین اسلام
قرآن، احادیث و تاریخ تمدن اسلامی حاوی مثالهای زیادی از مهربانی، رحم و شقفت نسبت به حیوانات است. حضرت محمد پیغمبر اسلام میگفت: «ثواب هرگونه نیکی به حیوانات، درست به اندازۀ کار خوبی است که در حق یک انسان انجام داده می شود و ستم به حیوانات گناهش درست به اندازۀ ظلم به انسان هاست.»
قرآن، خوردن بعضی از غذاها مثل گوشت خوك و محصولات جانبی آن و خون حیوانات را برای مسلمانان منع کرده است.
در احادیث اشارات زیادی در مورد سگ شده و چند خصوصیت مثبت این حیوان مثل وفاداری و چوپانی در آنها ذكر شده است. بنابراین استفاده از سگ برای چوپانی یا نگهبانی از نظر اسلام بلامانع است اما در عین حال اشارات زیادی نیز در مورد ناپاك بودن سگ به چشم میخورد. برای مثال: اگر بزاق سگ به لباس مسلمانی مالیده شود نماز خواندن با آن لباس نجس، مجاز نخواهد بود.
یكی از چند دانشمند مسلمانی كه دربارۀ رفاه حیوانات مطلب مینوشت الحافظ ب. ا. مصری بود كه مجمع بین المللی مسلمانان طرفدار حیوانات و طبیعت را بنیان گذاری كرد. او اصرارداشت كه با احترام عملی به کل آفرینش، اعتقادات مذهبی مهار شوند.
كنفرانس «حیوانات در اسلام» در محرم، مصر
در فوریه 2004 كنفرانسی دربارۀ «حیوانات در اسلام» در دانشگاه الازهر مصر برگزار شد. این كنفرانس با كمك بیمارستان بروك، پناهگاه الاغها، انجمن دوستان حیوانات و SPARE (انجمن حمایت از حقوق حیوانات مصر) برپا شد. رهبران مذهبی، دانشمندان حقوق اسلامی و دامپزشكی و نمایندگان سایر انجمنهای دولتی تخصصی دیگر نیز در آن شركت كرده بودند.
این ابتكار خوبی بود که باعث افزایش سطح آگاهی از مشكلات حمایت از حیوانات و پیام های مربوط به آموزه های اسلامی شد. یكی از مهمترین توصیه های این كنفرانس این بود كه مفهوم مهربانی به حیوانات باید در همۀ سخنرانیها و دروس مذهبی گنجانده شود.
آیین مسیحیت
آیین مسیحیت، داستان خلقت یهودان را به اشترک می گذارد و بسیاری از مسیحیان آن را دستوری برای احترام به همۀ طبیعت و ساكنانش میدانند. این احساس در روحانیت عیسی كه بر عشق و صلح تأكید داشت منعكس شده است. با توجه به این اصول بسیاری از مسیحیان معتقد، رهبر جنبشهای صلح طلبی، حفاظت از محیط زیست و حمایت از حیوانات شده اند.
اما به طور كلی، مسیحیت متداول نسبت به حیوانات دلسوز نبوده و بعضی از مسیحیان هنوز هم فكر میكنند حیوانات برای استفادۀ بشر روی کره زمین خلق شده اند. خوشبختانه، امروزه تملک حیوانات تعبیری دلسوزانهتر دارد و بیشتر «سرپرستی» یا (مراقبت حفاظتی) تفسیر میشود تا سلطه داشتن بر آنها.
سنت فرانسیس اسیسی، در سُنت مسیحیان، قدیس حامی حیوانات محسوب میشود و احترام به کل حیات را تشویق مینماید.
«اگر در میان شما افرادی هستند كه هر کدام از مخلوقات خداوند را از پناه رحم و مروت خود بیرون برانند، پس با كسانی طرف هستید كه با همنوعان خویش هم، چنین خواهند كرد.» سنت فرانسیس اسیسی
اصول و مبانی كاتولیك رمی
این شاخه از مسیحیت كه نظرات كلیسای كاتولیك رم در تدوین كتاب آن نقش عمده ای دارد، دارای احكام مثبت فراوانی در مورد حیوانات است ازجمله این واقعیت كه حیوانات نیز «مخلوق خدا» هستند. اگرچه این كتاب هم، اصل سلطۀ بشر را تقویت كرده و استفاده های مقبولی از حیوانات را تعیین میكند؛ ازجمله استفاده از آنها برای غذا و لباس، اهلیسازی، كار و تفریح، تحقیقات پزشكی و علمی و غیره. علاوه بر آن، در این كتاب با صرف پول برای حیوانات مخالفت شده و گفته شده است كه بهتر است پول صرف رفع مشکلات انسان گردد تا حیوانات.
كلیسای ارتدكس یونانی
این كلیسا سابقۀ تاریخی قابل توجهی در ذكر وضع فلاكتبار حیوانات، یا هر گونه شناخت خاصی ازنقش مهم حیوانات در خلقت خدا، ندارد اما یك قدیس معروف كلیسای ارتدکس یونانی، به نام سنت مدستوس وجود داشت که هنوز هم برای این کلیسا، قدیس حامی حیوانات محسوب میشود (مانند سنت فرانسیس اسیسی).
من به مذهب شخصی كه در آن برای سگ و گربه اش ارزش قائل نیست، اهمیتی نمیدهم. آبراهام لینكلن