پرسش و پاسخ درباره باغ وحش

بخش چهارم حیوانات در صنعت سرگرمی و نمایش 

 

 آيا باغ‏ وحش‏ ها چيزى بيش از نوعى سرگرمى نیستند؟ آيا آنها در نجات گونه‏ ها از انقراض مشاركت ندارند؟

 باغ‏ وحش‏ ها مدعى هستند كه از گونه‏ ها و به ويژه گونه‏ هايى كه زيستگاهشان نابود شده، يا به علل ديگر (مثل شكار) در طبيعت از بين رفته‏ اند، حفاظت مى‏ كنند. آنها پيشنهاد مى‏ كنند كه اين‏ گونه‏ ها تا وقتى كه علت رفع نشده در اسارت باقى بمانند و در باغ ‏وحش‏ ها زندگى و توليد مثل كنند و وقتى علت برطرف شد دوباره با موفقيت به طبيعت بازگردانده شوند و در نتيجه جمعيتى سالم و مستقل در طبيعت تشكيل دهند. در اين استدلال چند اشكال وجود دارد. قبل از همه بايد گفت: تعداد حيوانات لازم براى حفظ گروه ژن ‏هاى كارآمد و ماندگار، ممكن است بسيار زیاد باشد و هيچگاه نمى ‏شود از آن مطمئن شد. اگر تعداد گروه ژن‏ هاى محبوس خیلی کم باشد، آن وقت ممکن است نتیجۀ توليد مثلِ حیوانات باغ وحش، نقص‏ هاى مادرزادى، موجودات جهش يافته و بسیار حساس نسبت به بيمارى ‏ها باشد. اين‏ گونه‏ ها مى ‏توانند آن قدر ضعيف باشند كه هرگز در طبيعت قادر به زنده ماندن نباشند.

 پرورش بعضى از گونه ‏ها در اسارت بى‏ نهايت سخت است براى مثال: پستانداران دريايى، بسيارى از گونه‏ هاى پرندگان، و غيره…. نگهداری از خرس‏ هاى پاندا كه چندين دهه است تلاش ‏هايى براى پرورش آنها در باغ ‏وحش ‏هاى سراسر دنيا به عمل مى ‏آيد، از نظر تغذيه بسيار سخت است. باغ‏ وحش ‏ها  با خارج كردن اين‏ گونه‏ ها از طبيعت براى تأمين برنامه ‏هاى پرورشى خود، در واقع مانند شبكه‏ اى براى خشكاندن و از بين بردن جمعيت حيوانات وحشى در طبيعت عمل مى ‏كنند.

 از آن گذشته، مفهوم کلی احیای زيستگاه با مشكلات فراوانى روبروست. حيواناتى مثل: فيل‏ ها، كرگدن‏ ها، پانداها، خرس‏ ها و خیلی های دیگر در معرض تهدید شکار قاچاقی هستند و  تا زمانى كه سلاح‏ هاى گرم، نیازهای مادی وتمایل به مصرف اعضاى بدن حیوانات وجود دارند، هرگز در طبيعت ايمن نخواهند بود. گونه ‏هايى از حيوانات كه به علت مسموميت‏ هاى شيميايى در خطر هستند (مثل گونه ‏هايى از پرندگان كه نسبت به سموم دفع آفات و ساچمه های  سربی آسيب‏ پذير هستند) را نمى ‏توان تا زمان متوقف شدن استفاده از اين مواد و گذشت زمان لازم براى پاك شدن محيط زيست، رها كرد.

 حتى اگر بر اين مشكلات فائق شويم، هنوز هم در رابطه با عودت دوباره حيوانات به طبيعت با مشكلات زيادى مواجه خواهيم بود. مشكلاتى از قبيل تأثيرگذارى انسان و نياز به آموزش حیوانات به پرواز، شكار، آشيانه ‏سازى و بچه بزرگ كردن، مشكلاتى هستند كه براى هر گونۀ جانورى به تنهايى بايد راه‏ حلى پيدا كرد. حتى درخوش‏ بينانه‏ ترين حالت هم، شبكۀ باغ ‏وحش ‏هاى دنيا فقط مى ‏تواند تعداد محدودى از گونه ها را محافظت كند. باغ ‏وحش ‏ها از نظر وسعت مکان، منابع مالی محدود و نياز به گروه ‏هاى ژنى ماندگار از هر گونه جانوری، در تنگناى شديدى قرار دارند. براى مثال  تعداد معدودی از باغ ‏وحش ‏ها بيش از دو گونه‏ پستانداران بزرگ جثه را نگهداری می کنند. نياز به حفظ صدها گونۀ خاص، خارج از توان حتى بزرگترين باغ ‏وحش‏ هاست و حتى اگر به همه باغ‏ وحش‏ هاى دنيا  خیلی فشار وارد کنیم، از این طریق فقط میتوان يك دو جين از گونه ‏هاى در معرض خطر را حفظ کرد.

 اين را با کارآیی زيستگاه‏ هاى حفاظت شده بزرگ مقایسه کنید كه قادرند جمعیت ماندگاری از مجموعۀ کامل گونه ‏ها را با كمترين دخالت بشر حفظ كنند. مناطق حفاظت شدۀ بزرگ، همۀ گونه ها را با روشى خودكفا در اکو سیستم حفظ مى‏ كنند. در حالى كه همۀ اين مخلوقات در زيستگاه طبيعى خود  بدون مزاحمت زندگى مى‏ كنند. گزارش استعلامی WSPA در رابطه با باغ‏ وحش ‏ها، ادعاهاى اصلی جامعۀ باغ ‏وحش‏ ها را با جزئیات بیشتر بررسی می کند.

 

 بدون باغ ‏وحش ‏ها، مردم چگونه مى‏ توانند حيوانات وحشى را ببينند و درباره آنها بياموزند؟

 براى به دست آوردن اطلاعات درست و كامل از حيوانات وحشى بايد آنها را در زيستگاه طبيعى‏ شان مورد مشاهده قرار داد. در باغ ‏وحش‏ ها، حیوانات تحت شرايطى زندگى مى‏ كنند كه می تواند رفتارشان را بسیار تحريف كند. برای اهداف آموزشی چندین گزینۀ مختلف برای باغ وحش ها وجود دارد. فيلم ‏هاى مستند زیادی در مورد طبيعت مرتباً در تلويزيون‏ نمايش داده مى‏ شوند و ويديوى آنها هم موجود است. بعضى از اين‏ ها اطلاعات دقيقى از حيوانات در محيط طبيعى خودشان در اختيار مى‏ گذارند. مجلاتى مثل نشنال جئوگرافيك نیز مقالات مصور درجه يكى به چاپ مى‏ رسانند و البته كتابخانه‏ هاى عمومى مى‏ توانند اطلاعات زيادى در اين رابطه در اختيارمان بگذارند. باغ‏ وحش‏ ها  اغلب بخاطر نگهداری حيوانات در قفس‏ ها و اتاقك‏ هاى كوچك و فقدان روابط اجتماعى با همنوعشان، باعث عذاب حيوانات مى‏ شوند. غرایز و رفتارهاى طبيعى اين حيوانات سركوب مى‏ گردد و دچار حركات كليشه‏ اى مى‏ شوند. ديدن حيوانات در چنين شرايطى نه تنها مى‏ تواند درباره طبيعت و توانايى‏ هاى آنها اطلاعات غلطى را القا كند، بلكه اين پيام اشتباه را می رساند كه بشر بايد با حيوانات این گونه رفتار كند.

خروج از نسخه موبایل