بخش ششم و پایانی
چه چيز سبب كاهش گونه هاى حيات وحش شده است؟
ـ جمعيت بسيارى از گونه ها تا حد خطرناكى كاهش يافته است چون زيستگاه هاى مهمى نابود، از هم گسيخته و خراب شده اند. در اثر تغييرات آب و هوا، آلودگى، گونه هاى متجاوز و تأثير مستقيم انسان از طريق كارهايى مانند تجارت و شكار غيرقانونى، اکوسیستم به هم ريخته است.
آيا نهادهای بين المللى ویا موافقت نامه هایی وجود دارند که در رابطه با تعداد جمعيت حيوانات وحشى و كنترل تجارت گونه هاى در معرض خطر، اطلاعات و آماری فراهم آورند؟
ـ اتحاديۀ بين المللى حفاظت از طبیعت و منابع طبيعى (IUCN) در سال 1948 تأسيس شد. در سال 1990 نام آن كوتاه تر و تبديل به «اتحاديۀ جهانی حفاظت»شد. IUCN وضعيت گونه هاى مختلف جهان را تحت نظر دارد و هر ساله ليست قرمزی از گونه هاى در معرض خطر منتشر مى کند. اين اتحاديه همچنين به دبیرخانه های جهانی و طرفین چند کنوانسیون بين المللى مانند CITES مشاوره و پشتیبانی فنی می دهد.
ليست قرمز يكى از جامع ترين فهرست هاي موجود در زمینۀ وضعيت جهانى حفاظت از گياهان و گونه های جانوری است و به نحو گسترده اى از سوی دولت ها، دانشمندان و تشكل هاى مردمى به رسمیت شناخته شده است. اين اتحاديه از یک سری معيارهاى مختلف استفاده می کند تا خطر انقراض هزاران گونه و زيرگونه را برآورد کند.
اين ليست، گونه ها را به هشت گروه مختلف طبقه بندى مى كند. به غير از دو گروه اول، يعنى منقرض و منقرض در طبيعت، هر گونه اى كه در گروهِ « در معرض خطرجدی » (Critically Endangered) CR يا در معرض خطر (Endangered) ENقرار گيرد شامل بيشترين توجه می شود و نهايت تلاش براى جلوگيرى از انقراض آن صورت مى پذيرد. اطلاعات ليست قرمز سالى يك بار در وب سايت IUCN به روز مى شود و هر سه چهار سال يكبار، تجزيه و تحليل كاملی از اطلاعات به دست آمده منتشر مى شود.
كنوانسيون تجارت جهانى گونه های در معرض خطر گياهان و جانوران وحشی سازمان ملل متحد (CITES) هيئتى است كه مسئول ساماندهی تجارت جهانی گونه هاى در معرض خطر مى باشد. CITES در سال 1975 به قدرت رسيد و تا سال 2005 اعضاى آن به 167 كشور رسيد كه ملزم به انجام و اجرای قوانین ملی براى حمايت از مقررات CITES هستند و به جلوگیری از تجارت قاچاق کمک می كنند. برای اطلاعات بیشتر در مورد CITES لطفاً به فصل «قوانین حمایت از حیوانات» مراجعه فرمایید.
تجارت غیرقانونی حيوانات وحشى در سراسر جهان چقدر جدى است؟
ـ عليرغم وجود و اجراى قوانين CITES و عليرغم تلاش هاى تشكلات مردمى، هنوز هم تجارت غيرقانونى حيوانات وحشى به شكلى گسترده، منظم و سودآور در سراسر جهان وجود دارد و تخمین زده می شود سود آن هر ساله بيش از ده بيليون دلار باشد. تجارت غيرقانونى حيوانات وحشى تقريباً به اندازه قاچاق مواد مخدّر سودآور است اما مجازات قاچاقچيان حيوانات وحشى بسيار خفيف تر است.
گرفتن حيوانات وحشى و خارج كردن آنها از طبيعت چه تأثیری بر محيط زيست دارد؟
ـ نتیجۀ احتمالی گرفتن و خارج كردن حيوانات وحشى از طبيعت، عدم تعادل در اكولوژى محلّى و امكان زيان هاى زيست محيطى ديگر است. اگر از يك تعداد محدود حيوانات، شمار كافى حذف شود، امكان دارد آن گونه جانوری کلا ًدر منطقه نابود شود و اين مى تواند برای بقاى گونه ها در سراسر جهان فاجعه بار باشد.
در گرفتن حيوانات وحشى از طبيعت، کدام موارد رفاهی نگران کننده هستند؟
ـ گرفتن و حذف كردن حيوانات از طبيعت عواقب زيادى دارد. روش هاى خشن جمع آورى حيوانات مى تواند منجر به استرس، آسيب هاى جسمانى، يا مرگ آنها شود. حيوانات ممكن است به وسيلۀ تله هاى ظالمانه گرفته شوند، با چماق زده شوند، يا از لانه هایشان بيرون كشيده شوند كه نتيجۀ همۀ آنها استرس شدید و آسيب هاى جسمانى است. ممكن است حیوانات روزها و هفته ها در قفس هاى پرازدحام نگهدارى شوند و امکان دسترسی به آب و غذا وجود نداشته باشد یا محدود باشد؛ تا وقتی که براى ارسال به مقصد، تعدادشان به حدّ كافى برسد.
سپس اين حيوانات به سرزمين هاى دور، در داخل یا خارج از کشور حمل مى شوند و احتمالاً در همان شرایط پر ازدحام، بدون آب و غذاى كافى (و در بعضى موارد هیچ آب و غذایی) ـ به ويژه در مواردى كه قاچاقی معامله می گردند ـ نگهدارى مى شوند. حيوانات گرسنه و تشنه وزن زيادى از دست مى دهند و سبك تر از وزن طبيعى شان مى شوند. بنابراين حمل و نقل آنها ارزان تر تمام مى شود. ممكن است چندگونه با هم فرستاده شوند، كه اين خود ممكن است عامل جنگ و صدمه ديدن حيوانات باشد. در چنین شرایطی، رفاه حیوانات به شدت می تواند به خطر بیفتد و در نتیجۀ این استرس، سيستم دفاعى بدن ضعیف می شود و آنها را در معرض ابتلا به بيمارى يا مرگ قرار می دهد.
همچنین تجارت جهانى حيوانات كم نظير، سبب انتشار بيمارى ها به كشورهاى مختلف مى شود و مى تواند «امراض قبلاً ناشناخته» را به حيات وحش بومی آن كشور منتقل نمايد. ممكن است دانش و آگاهی از اين امراض در كشورهای جدید، به حد كافى نباشد و ندانند كه روش درست معالجۀ آن چيست و يا چطور مى شود از اشاعۀ آن جلوگيرى كرد و به همين علت شرايطى ايجاد مى شود كه بيمارى شايع مى گردد.
چرا ما بازار تجارت را آزاد نمى گذاريم تا ميزان تقاضا را اشباع كند و به نحو درستى آن را اداره كند تا بازار سياه از بين برود؟
ـ تاريخ نشان مى دهد كه وقتى بازار قانونى (و غير قانونى) براى اعضاى بدن حيوانات وحشى بوجود می آید، به آسانى نمى توان آن را قانونمند كرد. اِعمال قانون همواره يكى از مشكلات مسئولان CITES است. كمبود نيروى انسانى، بودجه و شناخت حيات وحش و اعضاى آنها، رايج ترين مشكلات مؤسسات اِعمال و اجراى قانون در رابطه با تجارت حيوانات وحشى هستند.
به علت مشكلاتى كه مربوط به تشخيص اعضاى بدن حيوانات وحشی است و در تجارت به آن مشكل «تشابه ظاهری» گفته مى شود، بازار اعضاى بدن و محصولاتى كه از حيوانات وحشى توليد مى شوند موجب شده است كه گونه هاى ديگرى قربانى يا به اشتباه شناسايى شوند. براى مثال اخيراً آناليز DNA چند فقره از محصولاتى كه در بازار داراى برچسب آلت تناسلى فك بودند نشان داد كه آنها نه تنها به فك هاى چنگى (هارپ) تعلق ندارند، بلکه متعلق به گونه هاى در معرض خطرى مثل سگ وحشى آفريقايى و گرگ خاكسترى هستند.
تا زمانى كه بازار كالايى وجود دارد و تجارتش سودآور است، اصرار به شکار آن گونه ادامه خواهد داشت.
تشويق به تجارت قانونى حيوانات وحشى و اعضا و مشتقاتشان مى تواند منجر به شیوه های برداشت ناپایدار و تهديد جمعیت حیات وحش در سطح جهان وحتی فراتر شود.
چرا ما نبايد گونه هاى در معرض خطر را در مراکز محصور پرورش دهيم تا بشود به صورت زنده يا اعضاء و مشتقاتشان را به معرض تجارت گذاشت؟ آيا با اين كار مشكل شکار غيرقانونى حيوانات وحشى و كشتن آنها حل نمى شود؟
ـ پرورش دهندگان و برخى از كشورها استدلال كرده اند كه منابع قانونى حيوانات وحشى و اعضا و محصولات توليدشده از آنها در مراکز پرورش حيوانات وحشى در اسارت، هم موجب كم شدن نگرانی در مورد جمعیت حيوانات وحشى مى شود و هم براى كشورها و افرادى كه در اين كار مشاركت دارند درآمدزا است. اما شواهد عكس اين را نشان داده اند که در واقع پرورش حيوانات وحشى در اسارت، برای جمعیت حیات وحش تهديد بزرگ ترى محسوب مى شود و ساير مزایای حفاظت از یک گونۀ خاص را به خطر مى اندازد.
در حال حاضر تشخيص اين كه حيوان زنده اى كه در بازار به معرض فروش گذاشته شده است از طبيعت صيد شده يا در اسارت پرورش يافته است، غیرممكن می باشد. همچنين هيچ نوع روش آزمايشگاهى براى تشخيص منشأ اصلی محصولات به دست آمده از حيوانات وحشى وجود ندارد تا معلوم كند كه اين محصول متعلق به يك حيوان پرورشى است يا خير. به همين دليل اِعمال قانون عليه تجارت غيرقانونى حيوانات وحشى بى نهايت مشكل است. بنابراين آزاد كردن تجارت قانونى حيوانات وحشى پرورش يافته در اسارت و محصولات توليدشده از آنها، منجر به افزايش صيد قاچاق در طبيعت خواهد گرديد.
استدلال شده است كه اگر ملزومات بازار از طريق حيوانات پرورش يافته در اسارت تأمين شود، قيمت محصولات حيوانات وحشى پايين مى آيد و بدین ترتیب انگيزۀ شكار غيرقانونى گونه های وحشی كاهش مى يابد. اما چند اقتصاددان گفته اند كه نظريۀ بالا، متکی بر فرضيات ساده لوحانه است و در بازار واقعى قابل اجرا نيست.
چطور مى توانيم مطمئن شويم كه در كنترل «آفات» و گونه هاى بیگانه، به رفاه حيوانات توجه مى شود؟
كنترل آفات و گونه هاى بیگانه تنها بايد زمانى صورت گيرد كه اجتناب ناپذير باشد. براى تشخيص علت اصلی مشكل، بايد اقدامات مناسب بررسى شوند. براى اطمينان از رعايت رفاه حيوانات می توان اقداماتی را به کار برد:
- با مشكل زود مقابله كنيد، وقتى كه هنوز تعداد آفت ها كم است.
- در رابطه با راه هاى اخلاقی كشتن آفت ها تحقيق كنيد.
- از روش هاى جايگزين استفاده كنيد، براى مثال: تلۀ زنده گير براى گرفتن و رها كردن حيوان در محل ديگر، داروهای ناباروری، استفاده از شكارگرهاى طبيعى يا كنترل بيولوژيكى، مانند معرفى و استفاده از نرهاى عقيم شده
.
چطور مى توانيم از استثمار تجارى حيات وحش بكاهيم؟
با رعایت موارد زیر مى توانيم از استثمار تجارى حيات وحش بكاهيم:
- كاهش دادن تقاضاى مصرف كنندگان
- فراهم ساختن محصولات جايگزين
- فراهم ساختن مشاغل جايگزين
- فراهم ساختن شكل هاى غير تهاجمی تجارت مانند طبيعت گردی. يك مثال خوب در اين مورد، تماشاى نهنگ ها به جاى كشتن آنهاست.